ایرادی
جملاتی از کاربرد کلمه ایرادی
الیفان دایره ارواح را صف تا صدروسها تا بدر عرض نیازی از این خاکسار اقامت کن و اگر ترک جداگانه ذریعت را ایرادی سازند به عذرهای زیبا غرامت کش، صدور احکام و رجوع خدمت موقوف به لطف سرکار است، مختارند.
آراخنه دختری از مردم لیدی است که بافندهٔ ماهر و مشهوری بود. او به بافندگی و گلدوزی شهرت داشت. همه او را مدیون آتنا میدانستند؛ ولی آراخنه توجهی نداشت. آتنا از این کار رنجیده خاطر شد و به صورت پیرزنی نزد آراخنه رفت تا به او پند و اندرز دهد که به ایزدان بیاحترامی نکند. وقتی دید سخنش چاره ساز نیست، بهصورت واقعی خودش درآمد. آراخنه نیز برای اثبات هنرمندی خود، طرحی در تمجید عشقهای خدایان کشید و به آتنا هدیه داد. وقتی آتنا نتوانست ایرادی در آن پیدا بکند، در پاسخ بیخردی وی، آراخنه را بهصورت عنکبوتی درآورد که همیشه مشغول تنیدن تار به دور خویش بود.
سیدامیرحسین موسوی حسینی فرزند وی بعدها بیان داشت که یکی دو روز مانده به استیضاح، مهاجرانی شخصاً با منزل علی اکبر حسینی تماس گرفته و با خود وی صحبت کرده و گفته: «شما اگر میخواهید صرفاً جزء امضاکنندگان استیضاح باشید و رأی به برکناری من بدهید، ایرادی ندارد، اما به صلاح شما نیست که در خط اول استیضاح قرار گیرید و بیایید پشت تریبون علیه من صحبت کنید» و معتقد است نقطه اول تهدید در زمینه شایعه سازی های آینده و تخریب شخصیت پدر وی از همین تماس آغاز شده است و یکی از اهداف فضاسازی های مزبور که در مقطع مبارزات انتخاباتی مجلس ششم هم رخ داده است ممانعت از راه یابی وی و فهرست جامعه روحانیت مبارز به مجلس بوده است.
هارت از دیدگاه جامعهشناختی و روانشناختی یک مرد است. . .هارت بدون اینکه زیر سوال برود، در بسیاری از تصاویر مانند یک مرد جلوه میکند. . . .بگذارید کسی که در خود ایرادی پیدا میکند، روش موثری برای مقابله با مشکلش نیز ارائه کند. هارت این ایرادات را نمیخواهد. در این مورد، من و هارت تمام تلاش خود را کردهایم
به تحقیق بدانید آنچه هست در کار معاش و معاد من به خصوص معاد من، فرزندی احمد است و آنچه نیست من اگر بر جای ملک نقاله پس از دم رحلت بر زمین کوفتن، ریسمان بر لنگ من ببندد و از پیشگاه سرکار کشته نینوا سلام الله علیه به دخمه گاه ابوحنیفه که درکات گرفتاری است اندازد، با او حرف و ایرادی ندارم. هر قدر افزون در حمایت او کوشند، هم چنان کم است. کار اندیش مردانگی و مروت باش. مرا از باطلاق گور به. گوری رهایی بخش، و او را از خلاب گرفتاری آزاد کن. ابراهیم را تازه تربیت می کنم، ترا خدا قسم دستیار من باش تا سیم مرد راستین سلسله و ساعد آستین اسلام طایفه شود.
وی اتوبوسهای شهر رشت در شان و منزلت مردم رشت نداست و عنوان کرد هیچ امکانات زیربنایی برای ناوگان عمومی در شهر فراهم نشدهاست؛ و عدم استقبال مردم در استفاده از اتوبوس به دلیل عدم وجود امکانات در حمل و نقل عمومی دانست و ایرادی که وزارت کشور از طرح جامع گرفت و قطار شهری را لازم و ضروری ندانست به این دلیل است که نگاه آنها به شهر و نیازهای آن درست نیست.
می گویند اظهار خصوصیت پیش از آشنائی ستوده عقل و مقبول عقلا نیست، ولی چون در این جزو زمان خصومت قبل از دشمنی معارف است، اگر در خدمت با فقدان آشنائی و شناخت دعوی اختصاص کنم، ایرادی تعلق نخواهد گرفت. این اوقات که مژده ورود شما به درگاه چرخ فرگاه اشرف والا مسموع افتاد، اظهار تهنیت و ذکر شوق و صفائی لازم شد. اگر هنگام تشریف جندق راه نامه نگاری مسدود داشتم، از آن بود که مردم را درست بشناسند، راست و دروغ و مهر و کین و احوال و اوضاع هر کس را خوب برخورید و به صداقت طبع و میل خاطر و صلاح دولت خداوند نعمت رفتار فرمائید. بعد از شناسائی همه آن وقت مخلص به میدان دوستی و عرصه گاه صداقت آیم. چنان پندارم خیلی مجهولات شما معلوم شده باشد، حال نوبت اظهار یک رنگی و اخلاص ماست، ما خود را با شما هم قطار و نوکر درب یک خانه می دانیم، می خواهم در جمیع موارد، خاصه خدمات نواب اشرف دستیار هم باشیم و شما سال ها در آن ولایت کارگزار باشید و دفع افساد و مفسد به استظهار انصاف نواب والا و کفایت شما شده باشد.
بزرگترین ایرادی که به نظریهٔ وگنر وارد شد ناتوانی او در ارائهٔ سازوکار اشتقاق قارهها بود. وگنر دو منبع انرژی را برای اشتقاق قارهها در نظر گرفت. اولی جزر و مد و دیگری چرخش زمین بود که به نظر وگنر قدرت کافی برای جا به جایی قارهها را داشتند. اما به این سادگیها هم نبود. بستر اقیانوسها بسیار محکم است و چنین نیست که قارهها بتوانند به آسانی روی آنها حرکت کنند به همین دلیل دانشمندان و فیزیک دانان هم عصر او با این ۲ منبع مخالف بودند. بعدها فیزیکدانی هم عصر وگنر به نام هارولد جفریز بیان کرد که اگر چنین نیروی جزرومدی بتواند باعث حرکت قارهها شود پس در عرض چند سال میتواند سرعت دوران زمین را نصف کند.
«در دوران مشروطه در جهت احقاق حقون زن «انجمن نسوان»[۱۵] تشکیل شد. از محتوای آن آگاهی نداریم، اما در مجلس اول به کار درگیری لفظی میان مرتجعان و آزادیخواهان کشید. یکی میگفت از اجتماع زنان «فتنه» برمیخیزد، دیگری میگفت:؟ «باید به نظمیه گفت قدغن کند»، یا «اصلاً نباید چنین انجمنی تشکیل شود» و یا: «در اجتماع زنان بعضی گفتگوها میشود که ابداً من نمیخواهم در مجلس مذاکره و صحبت شود». فقط یک نفر بر این بود که به «موجب قانون اساسی ایرادی بر اجتماع زنان نیست، زیرا لفظ ایرانی شامل مرد و زن هر دو است».[۱۶]»
گفتم هر صبح و شام رفته جمال با کمالش به بینم و گل از گلشن صحبت با مسرتش بچینم چند روزی بگذشت صیت فضلش منتشر گشت و قاضی بیخبران بر کمالش فجر آتش حسد در دل قاضی شعله کشیدن گرفت و باد غرور برسر و رویش و زیدن فرمود تاوی را در محکمه قضا آورده و ایرادی گرفته مقتول نمایند از آنجا که ضمیر روشندلان آئینه مصفاست و صورت افعال نیک و بد در آن پیدا چندانکه در معرکه سئوال عقد مکالمه بستند و باب مجادله گشودندگوی معانی از چوگان بیانش جز جواب لا ادری نر بودند زبان بحکم ضرورت از گفتار بست تا ازقضیه محکمه قاضی رست.