اوکار

معنی کلمه اوکار در لغت نامه دهخدا

اوکار. [ اَ ] ( اِ ) بر وزن و معنی افکار است که جراحت پشت چاروا باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). || زمین گیر و بجامانده. ( برهان ).
اوکار. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ وَکر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). آشیانه مرغ. رجوع به وکر شود.

معنی کلمه اوکار در فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ وَکر، لانه ها، آشیانه ها.

معنی کلمه اوکار در فرهنگ عمید

= وکر

معنی کلمه اوکار در فرهنگ فارسی

جمع وکر لانه ها آشیانه ها .

معنی کلمه اوکار در ویکی واژه

جِ وَکر؛ لانه‌ها، آشیانه‌ها.

جملاتی از کاربرد کلمه اوکار

پسران علی تگین چغانیان غارت کردند و والی چغانیان بوالقاسم داماد از پیش ایشان بگریخت و در میان کمیجیان‌ رفت، و چون دمار از چغانیان برآورده بودند، از راه دارزنگی‌ بترمذ آمدند و زان قلعتشان خنده آمده‌ بود، او کار را با علامتی‌ و سواری سیصد بدر قلعت فرستادند و پنداشتند که چون او کار آنجا رسید، در وقت قلعت بجنگ یا بصلح بدست ایشان آید تا علامت مردیرا بر بام قلعت بزنند، و الظّنّ یخطئ و یصیب‌، و آگاه نبودند که آنجا شیرانند؛ چندان بود که بقلعت رسیدند که آن دلیران شیران‌ در قلعت بگشادند و آواز دادند که بسم اللّه‌، اگر دل دارید بتنوره‌ قلعت باید آمد. و علی تگینیان پنداشتند که بپالوده‌ خوردن آمده‌اند و کاری سهل است. چندان بود که پیش رفتند، سواره و پیاده قلعت در ایشان پریدند و بیک ساعت جماعتی از ایشان بگرفتند و دستگیر کردند. ایشان بهزیمت تا نزدیک پسر علی تگین رفتند. او کار را ملامت کردند، جواب داد که آن دیگ پخته‌ بر جای است‌ و ما یک چاشنی‌ بخوردیم، هر کس را که آرزوست پیش میباید رفت. اوکار را دشنام دادند و مخنّث‌ خواندند و بوق بزدند و تونش‌ سپاه سالار بر مقدّمه برفت و دیگران بر اثر او. و همه لشکر گرد بر گرد قلعت بگرفتند و فرود آمدند.
مقاتل گفت: شیاطین از بهر سلیمان بساطی ساخته بودند از زر و ابریشم کرده، زر در ابریشم ساخته و ابریشم در زر بافته، طول آن بساط یک فرسنگ و عرض آن یک فرسنگ و در میان بساط منبری زرّین نهاده، سلیمان بر ان منبر نشستی و گرد بر گرد وی سه هزار کرسی نهاده، زرّین و سیمین: انبیا بر آن کرسیهای زرین نشستند، و علما بر کرسیهای سیمین، و گرد بر گرد ایشان عامّه مردم، و از پس مردم جنّ و شیاطین، و بالای ایشان مرغان در هوا پر واپر داده تا آفتاب بر ایشان نتابد و حرارت آفتاب بایشان نرسد، و باد صبا مسخّر وی کرده تا آن بساط و آن حشم برداشتید و از بامداد تا شبانگاه مسافت یک ماهه باز بریدید. تا اینجا روایت مقاتل است. وهب منبه روایت کند از کعب احبار که سلیمان (ع) چون بر نشستید با خیل و حشم، جنّ و انس و طیور و وحوش، بعضها فوق بعض علی قدر درجاتهم، زبر یکدیگر هر یکی بر قدر درجه خویش بودی، و او را مطبخها بود ساخته در آن تنّورهای آهنین بود و دیگهای بزرگ، چنان که هر تایی دیگ ده تا شتر در آن می‌شد، و پیش لشکرگاه میدانهای فراخ بود از بهر چهارپایان و ستوران در آن حال زین کرده و استران آراسته، هم چنان در میان آسمان و زمین باد ایشان را همی بر دو سفر ایشان از اصطخر تا یمن و گفته‌اند بمدینه رسول (ص) برگذشت سلیمان گفت: هذه دار هجرة نبیّ فی آخر الزّمان طوبی لمن آمن به و طوبی لمن اتّبعه و طوبی لمن اقتدی به و هم چنان بزمین مکه برگذشت، خانه کعبه در اللَّه زارید، گفت: یا ربّ هذا نبیّ من انبیائک و قوم من اولیائک مرّوا علیّ فلم یهبطوا فیّ و لم یصلّوا عندی و لم یذکروک بحضرتی و الاصنام تعبد حولی من دونک، فاوحی اللَّه الیه ان لا تبک فانّی سوف املأک وجوها سجّدا و انزل فیک قرآنا جدیدا و ابعث منک نبیا فی آخر الزّمان احبّ انبیایی الیّ و اجعل فیک عمّارا من خلقی یعبدوننی و افرض علی عبادی فریضة یدفّون الیک دفیف النّسور الی اوکارها و یحنّون الیک حنین النّاقة الی ولدها و الحمامة الی بیضها و اطهّرک من الاوثان و عبدة الشیاطین.
هر که یار دگرش نیست خدا یار ویست هر که کاری بکسش نیست باوکاری هست
و طار غراب اوکار الدیاجی اذا ما حل بازی الصباح
از استاد عبد الرّحمن قوّال‌ شنودم، و وی از غارت چغانیان بترمذ افتاده بود، گفت: علی تگینیان چند جنگ کردند با قلعتیان و در همه جنگها شکسته شده، بستوه آمدند و در غیظ میشدند از دشنامهای زشت که زنان سگزیان‌ میدادند. یک روز اوکار که سخت محتشم بود و هزار سوار خیل‌ داشت، جنگ قلعت بخواست و پیش آمد با سپری فراخ‌، و پیاده بود. با نصر و بو الحسن خلف با عرّاده انداز گفتند: پنجاه دینار و دو پاره جامه بدهیم، اگر اوکار را برگردانی‌ . وی سنگی پنج و شش منی راست کرد و زمانی نگریست و اندیشه کرد و پس رسنهای عرادّه بکشیدند و سنگ روان شد و آمد تا بر میان‌ اوکار، در ساعت جان بداد- و در آن روزگار بیک سنگ پنج منی که از عرّاده بر سر کسی آمدی، آن کس نیز سخن نگفتی‌ - اوکار چون بیفتاد، خروشی بزرگ از لشکر مخالفان برآمد، که مرد سخت بزرگ بود، و وی را قومش بربودند و ببردند؛ و پشت علی تگینیان بشکست. و غوری‌ عرّاده انداز زر و جامه بستد. و پسران علی تگین را خبر رسیده بود که هرون مخذول را کشتند و سپاه سالار ببلخ آمد، خائبا خاسرا بازگشتند از ترمذ و از راه در آهنین‌ سوی سمرقند رفتند.
شواهد موجود مطرح می‌کنند که آرکی‌ها و باکتری‌ها در اوایل دورهٔ تکاملی از یکدیگر جدا شده‌اند. تمامی موجودات یوکاریوت که سومین قلمرو به نام اوکاری‌ها (یوکاریا) را تشکیل می‌دهند از همان شاخهٔ ایجاد کنندهٔ آرکی‌ها منشعب شده‌اند؛ لذا یوکاریوت‌ها نسبت به باکتری‌ها، ارتباط نزدیکتری با آرکی‌ها دارند.
خندید بر او دولت و بگریست بر او بخت شورید بر او شغل و تبه‌گشت بر اوکار
تویی‌ که دانی اذکار طیر در اوکار تویی که بینی ادوار روح در ابدان
آراوکاریوکسیلون آریزونیکوم در خانواده مطبق کاجیان، در سال ۱۸۸۹ توسط دیرینه گیاه‌شناس آمریکایی فرانک هال نولتون طبقه‌بندی شدند.
آراوکاریوکسیلون آریزونیکوم یا درخت سنگی آریزونا یک گونهٔ منقرض شده از مخروطیان است که در فسیل ایالت آریزونا وجود دارد.
هر جا که روی دو گاوکارند و خری خواهی تو برو بمرو خواهی بهری