انتهاک

معنی کلمه انتهاک در لغت نامه دهخدا

انتهاک. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) ترنجیده و لاغر ساختن تب ، یقال : انتهکته الحمی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || زشت و آلوده کردن ناموس کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). آبروی کسی را شکستن و احترامش را بردن. ( از اقرب الموارد ). حرمت کسی بشکستن. ( مصادر زوزنی ). || زشت و آلوده شدن ، یقال : انتهک الرجل الحرمة فانتهک الحرمة ( مجهولاً ). ( ناظم الاطباء ). || همه شیر پستان ناقه دوشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). همه شیر پستان ماده شتر را دوشیدن. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه انتهاک در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) ترنجیده و لاغر ساختن تب . ۲ - زشت و آلوده شدن . ۳ - (مص م . ) دریدن پردة ناموس کسی .

معنی کلمه انتهاک در فرهنگ عمید

آلوده کردن ناموس کسی، دریدن پردۀ ناموس کسی.

معنی کلمه انتهاک در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) ترنجیده و لاغر ساختن تب . ۲ - زشت و آلوده شدن . ۳ - ( مصدر ) زشت و آلوده کردن ناموس کسی را دریدن پرد. ناموس کسی را.

معنی کلمه انتهاک در ویکی واژه

ترنجیده و لاغر ساختن تب.
زشت و آلوده شدن.
دریدن پردة ناموس کسی.

جملاتی از کاربرد کلمه انتهاک

حرمه الرحمن أضحت فی انتهاک و انتهاک أحسن الله عزاک
آری درند پرده ی شرع رسول خویش قومی که بیم و باک ندارند از انتهاک
برده دل ها در ید آن شوخ چشم مست را اری چه باک از انتهاک

و اسباب عداوت ارادی پنج چیز بود: تنازع در ملک و، تنازع در مرتبه و، تنازع در رغایب و، اقدام بر شهواتی که موجب انتهاک حرم بود و، اختلاف آرا. و طریق توقی از هر صنفی احتراز از سبب آن صنف بود.