اختفاء
معنی کلمه اختفاء در فرهنگ معین
معنی کلمه اختفاء در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه اختفاء
هرگاه از دید یک ناظر، یک جسم آسمانی که در ظاهر بزرگتر است از مقابل یک جسم آسمانی که در ظاهر کوچکتر است عبور نماید، فروپوشان یا اختفاء جسم دوم (توسط جسم اول) رخ داده است.
بعد از تصدیق این مقدمات، بدان اوصلک اللّٰه الی کمال المعرفه، که آن کس که گفت «ز دریای شهادت چون نهنگ لا بر آرد هو»، از دریای شهادت فنای تعینات [را] مع تعین السالک ایضا میخواهد، و شهادت به معنای شهود است، و شهود عبارت است از ظهور حق به اسم «الماحی» و «المعید» و رفع تعینات در نظر دیده اول سالک، که آن دیده را قوت بصیرت میگویند، که نفس ناطقه انسانی به آن دیده ادراک معانی معقوله و لطایف و ارواح میکند. «چون نهنگ لا بر آرد هو» یعنی: ذات مطلق که «هو» عبارت از آن است نهنگ «لا» را که عبارت از تعین سالک است برآورد، یعنی سالک را از مقام فناء فی اللّٰه به مقام بقاء باللّٰه، و از سیر فی اللّٰه به سیر باللّٰه رساند، و تعیین سالک را به نهنگ تعبیر کرد، از جهت اختفاء جمیع اسماء و صفات الهی در صورت بشری، که «اولیایی تحت قبابی» مصدّق این معناست؛ زیرا که فیالحقیقه قباب عبارت از صورت انسانی است.
آن یکی کشته به زهر بددلان در اختفاء وان دگر گشته پی دفع البَلایا در بلا
از باس میر بوده بزندان اختفاء وز بیم مرگ مانده به بیت الحزن حزین
کمترین جدایی زاویهای کمتر از ۱ دقیقه خواهد بود، گاه به گاه ماه در حال گذر در مقابل زمین یا پشت آن (توسط زمین دچار اختفاء شده) دیده میشود. در حالت اول، همانطور که از زمین دیده میشود، ماهگرفتگی مریخ خواهد بود و چون سپیدایی ماه به میزان قابل توجهی کمتر از سپیدایی زمین است، کاهش در روشنایی کلی رخ میدهد، اگر چه این تغییر آنقدر کوچک خواهد بود که توسط ناظران معمولی با چشم غیرمسلح قابل توجه نخواهد بود، زیرا اندازه ماه بسیار کوچکتر از زمین است و تنها بخش کوچکی از زمین را پوشش میدهد.