( آبکی ) آبکی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) در تداول عامه ، رقیق. تنک. گشاده. || مایع و روان. مقابل جامد. ابکی. [ اَ کا ] ( ع ن تف ) گرینده تر.
معنی کلمه آبکی در فرهنگ معین
( آبکی ) (بَ ) (ص نسب . ) ۱ - مایع ، روان . ۲ - کنایه از: بی دوام و نامطمئن . ۳ - پرآب .
معنی کلمه آبکی در فرهنگ عمید
( آبکی ) ۱. آنچه مانند آب باشد. ۲. آبدار، پرآب. ۳. آب لمبو. ۴. [مقابلِ غلیظ] رقیق. ۵. بی محتوا. ۶. (اسم ) مشروب.
معنی کلمه آبکی در فرهنگ فارسی
( آبکی ) ( صفت ) ۱- آنچه مانند آب است مایع روان . مقابل جامد . ۲ - رقیق تنک گشاده . ۳ - پر آب آبدار . ۴ - دانه ای که آب بخود کشیده و آماد. جوانه زدن و سبز شدن باشد. رقیق تنک آنچه که مانند آب باشد، آبدار، پر آب، آب لمبو گرینده تر
معنی کلمه آبکی در ویکی واژه
دارای آب نسبتاً زیاد یا به حالت مایع؛ پرآب، آبدار و روان. (مجاز): در اصطلاح عامیانه به مشروبات الکلی اطلاق میشود. (گفتگو): ضعیف، کم ارزش، بیاهمیت؛ کنایه از بیدوام و نامطمئن بودن، کم محتوا.
جملاتی از کاربرد کلمه آبکی
مصطفی بیان (داستاننویس) معتقد است داستان «آشغالدونی» داستان پناه بردن آدمها به «مدرنیسم آبکی»، مانند بیمارستان، و تبعات آن است. ساعدی بنا دارد از دنیای فقیران و نیازمندان، آشناییزدایی کند و نشان دهد گرچه این دنیا معصوم به نظر میرسد اما تا عمقش «گناهکار» است و در آن آدمهای نیازمند دست به «آدمفروشی و دریدن هم» میزنند.
فلزات این امواج را بازمیتابانند؛ بنابراین درون اجاق مایکروویو، امواج دائماً در حال رفت و برگشت هستند و غذا را درون آن گرم میکنند. برای همین، غذاهای آبکی بیشتر گرم میشوند ولی ظروف پلاستیکی و شیشهای اصلاً گرم نمیشوند (مگر اینکه بر اثر رسانایی گرمایی، از راه غذا گرم شوند).
مرغ که آبکی خورد سر سوی آسمان کند گوئی اشارتی است آن بهر دعای شاه را
محصولات شیر نیز انواع دیگر غذاها را تشکیل میدهد از جمله ماست. از ماست و مواد ناشی از آن انواع غذاهای آبکی چون «اِسپاس» و غیره تهیه میگردد.
یکی چشمه بدانجا آبکی کم زمین گردش گرفته اندکی نم
ترشحات بزاق توسط عوامل مکانیکی و اعصاب بهطور خود کار کنترل میگردد. اعصاب سمپاتیک و پارا سمپاتیک استثنائاً در این مورد هر دو بهعنوان تحریککننده میباشند، بهطوریکه تحریک اعصاب پارا سمپاتیک (از طریق بو و مزهٔ غذا) ترشحات آبکی بزاق و تحریک اعصاب سمپاتیک.
هوایش چو کلک آورد بر زبان مداد آبکی گردد از وصف آن
صفت خلیل صلوات الله علیه. اهل شام و بیت المقدس این مشهد را خلیل گویند و نام دیه نگویند، نام آن دیه مطلون است و بر این مشهد وقف است با بسیار دیه های دیگر. و دبین دیه چشمه ای است که از سنگ بیرون میآید آبکی اندک، و راهی دور جوی بریده و آن را نزدیک دیه بیرون آورده، و از بیرون دیه حوضی ساختهاند سرپوشیده. آن آب را در آن حوض همی گیرند تا تلف نشود تا مردم دیه و زایران را کفاف باشد. مشهد بر کنار دیه است از سوی جنوب و آن جا جنوب مشرقی باشد. مشهد چهار دیواری است از سنگ تراشیده ساخته و بالای آن هشتاد ارش در پهنای چهل ارش، ارتفاع دیوار بیست ارش، سر دیوار دو ارش ثخانت دارد و محراب و مقصوره کرده است از پهنای این عمارت و در مقصوره محراب های نیکو ساخته اند، و دو گور در مقصوره نهاده است چنان که سرهای ایشان از سوی قبله است و هر دو گور به سنگ های تراشیده به بالای مردی برآوردهاند آن که دست راست است قبر اسحق بن ابراهیم است و دیگر از آن زن اوست علیه السلام، میان هر دو گور مقدار ده ارش باشد، و در این مشهد زمین و دیوار را به فرش های قیمتی و حصیرهای مغربی آراسته چنان که از دیبا نیکوتر بود و مصلی نمازی حصیر دیدم آن جا که گفتند امیر الجیوش که بنده سلطان مصر است فرستاده است، گفند آن مصلی در مصر به سی دینار زر مغربی خریدهاند که اگر آن مقدار دیبای رومی بودی بدان بها نیرزیدی و مثل آن هیچ جایی ندیدم.
هم عفاالله مردم چشمم کآبکی می زند بر آتش من
باز گرد اکنون و آهستگشان بر سر و روی آبکی خرد بزن خاک لب جوی بروی
غذاهای آبکی چون آش (موسوم به آپور و اِسپاس)، و آبگوشت در داخل ظرف سفالی خاصی در داخل اجاقهای مخصوص تهیه میشدند. معمولاً این غذاها به نام ظرفی که در داخل آن تهیه میشدند نام میگرفتند. مانند (پوتکو)، که این واژه بعدها در میان تُرکان به صورت (پیتی)، به کار رفت، و (کجوج) و غیره.
همچنین مکرراً به تصویر کشیده شدهاست که وقتی دختری به این شکل مسخره میشود، قهرمان میآید و برای محافظت از او و «دفاع از ناموسش» مجرم را مورد ضرب و شتم قرار میدهد، مانند فیلمهای زبان تلوگو ماه عسل، ماگادیرا و پرواز، و همچنین فیلم هندی تحت تعقیب. امروزه این موضوع در سریال آبکیتلویزیونی هندی مانند احتیاط هند و گشت جنایی نیز به چشم میخورد.
یکی از ویژگیهای غذاهای آبکی آذربایجانی، وجود دُم گوسفند در تهیهٔ آنها ست. دم بهعنوان یک قاعده بهشکل خرد شده به کار میآید. در روش آشپزی ملی آذربایجانی برای تهیه غذاهای آبدار، گوجه فرنگی کنسرو شده بسیار کم مورد استفاده است. به جای آن در تابستان از گوجه فرنگی تازه، در زمستان از گوجه خشک شده (به خاطر طعم میخوش) و ادویجات دارای ماده رنگ در ترکیبش (زعفران، زردچوبه) استفاده میکنند.
کباب حتماً باید به عنوان یکی از نمونههای غذای اصلی آذربایجانی مورد اشاره قرار بگیرد. از انواع کبابهای چنجه میتوان به «کباب تهچین»، «کباب غیر حرفهای»، «کباب کبد»، «کباب کلیه» و از گونههای کبابهای کوبیده به «کوبیده»، «تابه کباب»، «شمع کباب» و غیره… اشاره نمود. انواع خوراکیهای اصلی آردی همچون «خَشیل»، «خَنگل گوشتی»، «خَنگل آبکی»، «خنگل برگی»، «قوتاب» (سبزیجاتی، گوشتی و کدویی)، «چودو» و غیره… رواج بسزایی داشتهاست.
راش، پوسته پوسته یا تاول زدن پوست، خارش، کهیر، تورم چشم، صورت، گلو ، زبان و لب، مشکل در تنفس یا بلع، خشونت صدا، اسهال شدید (مدفوع آبکی یا خونی) که ممکن است همراه یا بدون تب و گرفتگی معده ایجاد شود. (ممکن است تا 2 ماه یا بیشتر پس از درمان رخ دهد)