شاغول
معنی کلمه شاغول در لغت نامه دهخدا

شاغول

معنی کلمه شاغول در لغت نامه دهخدا

شاغول. ( اِ ) شاقول. فادن. گلوله ای که بریسمان کرده از گونیا بیاویزند تا بدان همواری زمین معلوم کنند. ( از ناظم الاطباء ). قطعه فلزی که برشته ای آویزند و برای قائم بالا بردن دیوار در بنایی بکاربرند. شاقول. شاهول. || آویزه ساعت. ( ناظم الاطباء ). پندول. ( اشتنگاس ). رجوع به شاقول شود.

معنی کلمه شاغول در فرهنگ معین

(اِ. ) ابزاری در بنایی برای تراز کردن دیوار و آن قطعه فلزی مخروطی شکل است که به انتهای ریسمان بنایی بسته می شود.

معنی کلمه شاغول در فرهنگ عمید

گلولۀ فلزی آویخته به نخ که در بنّایی برای امتحان کردن کجی یا راستی پایه و دیوار به کار می برند.

معنی کلمه شاغول در فرهنگ فارسی

گلوله فلزی آویخته به نخ که دربنایی برای امتحان، کردن کجی یاراستی پایه ودیواربکارمیبرند، شاهول
( اسم ) گلوله فلزی که بر سر نخ آویزند و در بنایی برای امتحان کجی و راستی دیوار یا پایه بنا به کار برند .

معنی کلمه شاغول در دانشنامه عمومی

شاغول یا شاقول یا شاهول جسم یا گلوله ای سنگی یا فلزی است که آن را به ریسمانی سبک می آویزند و بنّایان از فراز دیواری که در کار بنا کرده اند فروگذارند تا به راستای آن ریسمان، کجی و برآمدگی دوش دیوار را دریابند. شاغول وسیله ای است که طنابش عمود بر زمین است. از شاغول برای اندازه گیری عمق آب نیز استفاده می شود اما اکنون دریانوردان و ملوانان از فشارسنج یا بارومتر و سونار برای اندازه گیری عمق آب استفاده می کنند. شاغول واژه ای فارسی است که به عربی نیز راه یافته است شاغول توسط ابوریحان بیرونی ساخته شده.
شاغول دارای انواع گوناگون است:
• شاغول لیزری
• شاغول سنتی

معنی کلمه شاغول در ویکی واژه

ابزاری در بنایی برای تراز کردن دیوار و آن قطعه فلزی مخروطی شکل است که به انتهای ریسمان بنایی بسته می‌شود.

جملاتی از کاربرد کلمه شاغول

برای تعیین ژرفنای آب در دریا، به ویژه مناطق ساحلی دریای پارس و دریای مکران، ایرانیان ابزاری اختراع نموده و به کار می‌بردند که شباهت زیادی به شاغول بنایی داشته‌است. هرچند که اختراع این سوند باستانی به سندباد ناخدای پرآوازه ایرانی نسبت داده شده‌است، اما اکتشافات اخیر کشتی‌های غرق شده ایرانی در دریای اژه، که در یورش به یونان شرکت داشته‌اند، نشان می‌دهد که از دوران هخامنشیان، ایرانیان این ابزار را شناخته و به کار می‌بردند. ۱
شاغوله دستار تو اینجا نخرند دستار نگهدار و برو در سر پیچ
ماله و چوب کار هشته به کول دیده گچکوب و تیشه و شاغول
عمامه، زند پیچی شاغوله طره آن وان را که بهر سرما بندی بچشم ایازی