سندره

معنی کلمه سندره در لغت نامه دهخدا

سندره. [ س َ دَ رَ / رِ ] ( اِ ) سندروس که صمغی باشد شبیه کهربا. ( برهان ) ( از آنندراج ). || زرنیخ احمر. رجوع به سندروس شود.
سندره. [س َ دَ رَ / رِ / س ِ رَ / رِ ] ( اِ ) راهی. لقیط. ( شرفنامه ). حرامزاده. ( برهان ) ( صحاح الفرس ). ولدالزناء.زنیم. ( اوبهی ). ناپاک زاده. سند. ناپاک زاد. حمیل. بچه سرراهی. کوی یافت. زنازاده. بچه کوی :
ای سندره در سندره مادرت بهشته
تخم یکی ولیک صد تنت بکشته ( کذا ).منجیک.سرخ چهره کافرانی مستحل ناپاک زاد
زین گروهی دوزخی ناپاکزاد و سندره.غواص ( از لغت فرس اسدی ص 423 ).ای گوه کش سندره ، گر کور شدی
از عزل غنی و از عمل عور شدی
سرکوفته مار و سوده پر مور شدی
رو گور طلب که از در گور شدی.ابوالفرج رونی.
سندره. [ س َ دَ رَ] ( ع اِ ) نوعی است از درخت. ( مهذب الاسماء ). درختی است که از آن کمان و تیر سازند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). به عربی شجر فتی است که از چوب آن کمان سازند. ( فهرست مخزن الادویه ). || نوعی است از پیمانه بزرگ. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ). || شتابی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شتافتن.

معنی کلمه سندره در فرهنگ معین

(سَ دَ رَ یا رِ ) (ص . ) = سنداره : حرامزاده .

معنی کلمه سندره در فرهنگ عمید

= سِند

معنی کلمه سندره در فرهنگ فارسی

( صفت ) حرامزاده .
نوعی است از درخت . درختی است که از آن کمان و تیر سازند .

معنی کلمه سندره در ویکی واژه

سنداره: حرامزاده.

جملاتی از کاربرد کلمه سندره

شیخ الاسلام گفت: فلاح نباشد مرید را، که ذل استاد و پیر نکشیده باشد وقفای وی نخورده باشد، و لعنک اللّه استاد نشنیده باشد و برحمک اللّه برنداشته ویرا بدرد و ناکامی زنده نکرده باشد، خود درست باشد زعیر لا یفلح، که استاد و پیر در می‌باید لابد، که مرد بی‌پدر چنان سندره و لایفلح نبود کی بی‌استاد و پیر.