زیرپوش

زیرپوش

معنی کلمه زیرپوش در لغت نامه دهخدا

زیرپوش. ( اِ مرکب ) جامه زیرین. مقابل روپوش. شعار. مقابل دثار. پیراهن. زیرشلوار. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). لباسی که در زیر لباس پوشند. ( ناظم الاطباء ). آنچه که زیر پیراهن و روی بدن پوشند. زیرپیراهن. ( فرهنگ فارسی معین ) :
زیرپوش است مرا آتش و بالاپوش آب
لاجرم گوی گریبان بحذر باز کنم.خاقانی.

معنی کلمه زیرپوش در فرهنگ معین

(اِ. ) لباس نازکی که در زیر لباس های دیگر پوشند، زیرپیراهن .

معنی کلمه زیرپوش در فرهنگ عمید

آنچه زیر پیراهن یا زیر لباس می پوشند، زیرپیراهنی.

معنی کلمه زیرپوش در فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) آنچه که زیر پیراهن و روی بدن پوشند زیر پیراهن .

معنی کلمه زیرپوش در دانشنامه عمومی

زیرپیراهن یا زیرپوش ( به انگلیسی: Undershirt ) نوعی از انواع لباس زیر است که به نوعی نخستین لایه محافظتی از پوست در برابر محیط اطراف می باشد. کاربرد غالب این تن پوش توسط آقایان به عنوان ساده ترین بالاپوش شناخته می شود. تی شرت و زیرپیراهن رکابی دو نوع از زیرپیراهن های مرسوم هستند.

معنی کلمه زیرپوش در ویکی واژه

لباس نازکی که در زیر لباس‌های دیگر پوشند، زیرپیراهن.

جملاتی از کاربرد کلمه زیرپوش

فرشته داد دیوان را زیرپوشی ز حسن خود برآمد گل بدان دستی، که خیره ماند خار ای دل
آبشش‌پوش از چهار قسمت تشکیل شده‌است: آب‌شش‌پوش اصلی، پیش‌پوشش، میان‌پوشش و زیرپوشش. با این حال، شکل این اندام بین گونه‌های مختلف بسیار متفاوت است. برای برخی از ماهی‌ها، آبشش‌پوش برای به دست آوردن اکسیژن بسیار مهم است. با بسته شدن دهان ماهی، آبشش‌پوش باز می‌شود و در نتیجه، از فشار درونی ماهی کاسته می‌شود. این امر باعث می‌شود که آب از بین تیغه‌های آبشش داخل بدن شود.