( زهرآگین ) زهرآگین. [ زَ ] ( ص مرکب ) زهرآلوده و دارای زهر. ( ناظم الاطباء ). آمیخته به زهر. زهرآلود. سمی. ( فرهنگ فارسی معین ). زهردار. زهرآلود. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : نه شکنجی که بود زهرآگین نه شکنجی که بود دوغ آگنج.سوزنی ( یادداشت ایضاً ).
زهرآگین (فیلم). زهرآگین ( انگلیسی: Venomous ) فیلمی در ژانر اکشن و ترسناک به کارگردانی فرد اولان ری است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. • ترت ویلیامز • ماری پیج کلر • اندرو استیونز • آنتونی دنیسن • کاترین دنت • جف پیرسون • مارک مک کلور
معنی کلمه زهرآگین در ویکی واژه
زهرآلود.
جملاتی از کاربرد کلمه زهرآگین
شیرینی دنیا زهرآگین است و تو از آن شهدی جز همراه زهر نخواهی نوشید.
ساقی دور به مستان می زهرآگین داد ورنه این نشئه کجا درخور صهبا بودی
اگر بهرام پیش آید که دارد رُمْح زهرآگین و گر ارژنگ باز آید که دارد تیغ گردافکن
فریاد که روزگار بدخواه هنرمندان است و مردم روزگار صد چندان. فرزند من پند بشنو و کار بند، اگر نه پشیمانی بری و پریشانی بینی، جز با برادر خود نشست و خاست مکن، و با هیچ یک از این گروه که از بیرون یار رنگین اند و به دورن اندر ما زهرآگین، درست و راست مزی. پای درنگ فرا دامن کش و هر چه از خداوند پیش آید گردن نه. راز خویش از بیگانه و خویش نهفته دار و نیک و بد آنچه از این و آن نیوشی نا شنفته انگار. زبان از نکوهش دوست و دشمن درویش کن و پیوسته در بند راست کردن و درست آوردن رفتار و کردار خویش باش. پاس دلخواه خداوند و سپاس نان و نمک وی را پس از بندگی و پذیرش فرمان بار خدای بر همه کاری پیشی ده و زبان را همه جا و همه هنگام نگاهدار. اگر تلخی از کسی شنوی ترش منشین. در گفتن بیش از آنکه گویند بس خمش کن، باراستان جز داستان راستی مسگال، و از گفت نا استوار خاموش و لال زی. همواره با بهتر از خویش انجمن کن و با هر کس از در دانش و بینش از تو بیش سخن ران.
اگرچه شاه و همه لشکرش گرفتستند عجم به دولت پیروز و تیغ زهرآگین
محنت و تیمار مشتی کودکان بر دلم پیکان زهرآگین فکند
و گفتند امیر را «اینجا فرود باید آمد که امروز کاری سره رفت و دست ما را بود.» گفت «این چه حدیث بود، لشکری بزرگ را هفت و هشت چاه آب چون دهد؟ یکبارگی بسر حوض رویم.» و چون فرود آمدیمی؟ که بایست حادثهیی بدین بزرگی بیفتد ؛ رفتن بود و افتادن خلل، که چون امیر براند از آنجا، نظام بگسست که غلامان سرایی از اشتر بزیر آمدند و اسبان ستدن گرفتند از تازیکان، از هر کس که ضعیفتر بودند، ببهانه آنکه جنگ خواهیم کرد و بسیار اسب بستدند و چون سوار شدند، با آنکه بشب اسبان تازی و ختلی ستده بودند یار شدند و بیک دفعت سیصد و هفتاد غلام با علامتهای شیر بگشتند و بترکمانان پیوستند و آن غلامان که از ما گریخته بودند بروزگار پورتگین بیامدند و یکدیگر را گرفتند و آواز دادند که «یار یار » و حمله کردند بنیرو و کس کس را نه ایستاد و نظام بگسست از همه جوانب، و مردم ما همه روی بهزیمت نهادند؛ امیر ماند با خواجه عبد الرّزّاق احمد حسن و بو سهل و بو النّضر و بو الحسن و غلامان ایشان. و من و بو الحسن دلشاد نیز بنادر آنجا افتاده بودیم، قیامت بدیدیم درین جهان؛ بگتغدی و غلامان در پره بیابان میراندند بر اشتر و هندوان بهزیمت بر جانب دیگر و کرد و عرب را کس نمیدید و خیلتاشان بر جانب دیگر افتاده و نظام میمنه و میسره تباه شده، و هر کسی میگفت نفسی نفسی، و خصمان در بنه افتاده و میبردند و حملهها بنیرو میآوردند و امیر ایستاده . پس حمله بدو آوردند و وی حمله بنیرو کرد و حربه زهرآگین داشت و هر کس را زد نه اسب ماند و نه مرد. و چند بار مبارزان خصمان نزدیک امیر رسیدند و آواز دادندی و یک یک دستبرد بدیدندی و بازگشتندی. و اگر این پادشاه را آن روز هزار سوار نیک یکدست یاری دادندی، آن کار را فروگرفتی و لکن ندادند . و امیر مودود را دیدم، رضی اللّه عنه، خود روی بقربوس زین نهاده و شمشیر کشیده بدست و اسب میتاخت و آواز میداد لشکر را که «ای ناجوانمردان! سواری چند سوی من آیید» البتّه یک سوار پاسخ نداد تا نومید نزدیک پدر بازآمد.
در ۱۲۵ آنگاه که مادرش-کلئوپاترا تئا- برادر بزرگتر آنتیوخوس هشتم-سلوکوس پنجم- را کشت، آنتیوخوس به همراه مادرش باز تاجگذاری کرد. پس از اینکه آنتیوخوس در ۱۲۳ الکساندر دوم را شکست داد مادرش کوشید تا با بادهٔ زهرآگین او را بکشد، ولی آنتیوخوس که به شناخت و پژوهش دربارهٔ زهرها دلبستگی داشت به مادر بدگمان شد و وی را واداشت تا خود باده را سربکشد بدین سان ملکه فرمانروا کلئوپاترا تئا به وسیله زهر خود کشته شد.
زبان مار را ماند به دستش تیغ زهرآگین کزو زهرست تا محشر بهدندانهای مار اندر
سینه از بغضش به پیر اکاین گیاه زهرآگین غیر کفر و کافری خاصیت دیگر ندارد