معنی کلمه زراغن در لغت نامه دهخدا
زمینی زراغن به سختی چو سنگ
نه آرامگاه و نه آب و گیاه.
بهرامی ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 377 ).
|| جستن گلو را گویندو به عربی فواق خوانند. ( برهان ). فواق را گویند. ( جهانگیری ). فواق و صدائی که از گلو بواسطه تقلص حجاب حاجز برمی آید. ( ناظم الاطباء ). || بمعنی آروغ نیز آمده. ( فرهنگ رشیدی ). در فرهنگ بمعنی آروغ هم آورده. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
از فرط عطای تو زند آز
پیوسته ز امتلا زراغن.بوسلیک ( از جهانگیری ).