زبان پارتی

معنی کلمه زبان پارتی در لغت نامه دهخدا

زبان پارتی. [ زَ ن ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زبان پهلوی اشکانی را گویند. ( حاشیه دکتر معین بر برهان قاطع ج 1 ص 349 ). رجوع به مقدمه برهان قاطع چ معین و ایران باستان ج 3 ص 2365 و 2696 و پهلوی و ایران شود.

معنی کلمه زبان پارتی در فرهنگ فارسی

زبان پهلوی اشکانی

معنی کلمه زبان پارتی در ویکی واژه

جزو زبان‌های ایرانی میانه شمرده شده و با زبان پارسی قرابت دارد. تقسیم‌بندی زبان‌ پارسی باستان به چند گروه است. زبان پارتی که یک قرن پیش از میلاد به بعد آثاری از آن به دست آمده و به زبان‌مادی بسیار نزدیک است.

جملاتی از کاربرد کلمه زبان پارتی

در اینجا قرار دادن گویش اردلانی در دسته گویش‌های سُورانی (اربیلی و مُکریانی) مورد تردید می‌باشد و باید به آن ایراد گرفت زیرا گویش اردلانی چه از لحاظ دستوری و لغوی با سُورانی (اربیلی و مُکریانی) متفاوت است گویش سُورانی (اربیلی و مُکریانی) به پهلوی اشکانی نزدیک است در حالی که گویش اردلانی به پارسی باستان و پهلوی ساسانی نزدیک است البته تأثیراتی را نیز از زبان پارتی اشکانی و اوستا گرفته‌است.
از پیروان مانی، تعدادی نامه به زبان پارتی در دست است. قدیمی‌ترین نامه از سیسینیوس، جانشین مانی، خطاب به آمو، رهبر مانویان شرق ایران است که به سده سوم میلادی تعلق دارد. متاخرترین نامه از پیروان فرقه دیناوریه، دربردارنده تعدادی وام‌واژه بودایی-هندی است. تاریخ این نامه که از قول مانی خطاب به آمو جعل شده، احتمالاً میان اواخر سده ششم و اوایل سده هفتم میلادی است. روایت شاعرانه‌ای نیز از مرگ مانی در دست است. در این متن مانی شهریار نیرومندی ترسیم شده که آزادانه سرنوشت خود را تعیین می‌کند. مانی حالت نمادین مردی را مجسم می‌سازد که زره خود، یعنی زندگی اش را رها می‌سازد، تا جامه‌ای دیگر یعنی زندگی برتر و بهتری را برکند.
زبان کردی و گویش اردلانی از دیدگاه ریخت‌شناسی به زبانهای ایران باستان و به ویژه " زبان پهلوی دوره ساسانیان " می‌رسد که تأثیراتی را زبانهای مرکزی ایران و زبان پارتی اشکانی نیز برده‌است گویش اردلانی قدمتی به فراخنای تاریخ گسترده و کوه‌های سر به فلک کشیده سرزمین کردستان دارد. از مجموع آرا و نتایج پژوهشگران و بر اساس ویژگیهای علم زبان‌شناسی این امر مسلم است که گویش اردلانی در ساخت آوایی و دستور زبان و تلفظ و ساختمان کلمات، ویژگیهای خاص خود را داراست و یک گویش مستقل از سورانی است و خود دارای لهجه‌های متفاوتی در گستره استان کردستان و استان‌های همجوار در ایران و کشور عراق است
از بررسی متون پهلوی ساسانی به نظر می‌رسد از لحاظ لغوی به گویش‌های لری، کلهری و به گویش اردلانی نزدیک است. واژه‌های فراوانی از زبان اورامی در پهلوی ساسانی یافت می‌شود با توجه به نزدیکی زبان هورامی با زبان اوستا یا شاید زبان مادی و نزدیکی زبان اورامی با زبان پارتی اشکانی تأثیر زیادی بر گویش اردلانی گذاشته و لغاتی از این زبان وارد گویش اردلانی شده‌است. در پهلوی ساسانی لغات زیادی از زبان پارتی اشکانی راه یافته‌است و در کل پارسیگ ساسانی با پارسی باستان تفاوت‌های زیادی دارد و پهلوی ساسانی تحت تأثیر فراوان زبان اوستا و پارتی اشکانی قرار گرفته‌است.
حروف خط ارمنی نخستین بار به کوشش و مجاهدت یک روحانی ارمنی به نام مسروب ماشتوتس، که با زبان‌های یونانی و زبان پارتی و ساسانی آشنایی کامل داشت، اختراع شد.
دریا /زره، در گویش‌های سورانی، حتی واژه زریوار، نیز واژه ای متعلق به دسته زبان پارتی اشکانی است که در گویش اردلانی دریا می‌باشد،
بیشتر نوشته‌های مانوی که در تورفان پیدا شده‌اند، به خط آیین مانوی و به زبان‌های ایرانی رایج یعنی پارسی میانه، زبان پارتی و به ویژه سغدی می‌باشند. این نوشتارها اثبات می‌کند که سغد (شمال خاور ایران) مرکز بسیار مهم مانی‌گرایی در آغاز دوران میانی بوده‌است و شاید هم که بازرگانان سغدی بوده‌اند که این آیین را به آسیای مرکزی و چین گسترش دادند.
زبان بلوچی از زبان‌های ایرانی شمال‌باختری است و با زبان‌های تاتی، کردی، گیلکی و تالشی نزدیکی زیادی دارد. بلوچی بیشتر رابطه نزدیکی با زبان پارتی تا زبان پارسی میانه دارد برای همین به نظر می‌رسد گویشوران این زبان در گذشتهٔ دور از نواحی شمالیِ ایران امروزی به بلوچستان کنونی کوچیده باشند. سخنگویان بلوچی احتمالاً نخست در حاشیه دریای خزر می‌زیستند و در حدود قرن چهارم هجری به مناطقی که اکنون هستند مهاجرت کرده‌اند.