معنی کلمه ذوقافیتین در لغت نامه دهخدا
دل در سر زلف یار بستم
وز نرگس آن نگار رستم.
قافیه اول یار و نگار و قافیه دوم بستم و رستم. و اگر در شعری رعایت زیاده از دو قافیه کنند آنرا ذوقوافی گویند و معطل نیز. مثال آنچه بر سه قافیه باشد:
گر سعد بود طالع اختر یارت
دارا شودت تابع پرزر دارت
ور زآنکه نداری چو عطائی طالع
رنج تو بودضائع ابتر کارت
قافیه اول برعین. دوم بر را سوم برتا. مثال آنچه مبنی است بر چهار قافیه :
نو بهار آمد ز کیهان صورت خود را دمید
باد نوروزی به بستان طلعت دیبا کشید
زینت خود را ندیدستی بیابان را ببین
این شگفت اندر بیابان صورت خود را که دید
قافیه اول بر نون. دوم بر تا. سوم بر الف. چهارم بر دال. پس قافیه ها اگر پیوسته بود آنرا مقرون خوانند و اگر کلمه ای در میان قوافی واسطه بود آنرا متوسط گویند.چنانچه : شعر:
رخ نگارم چون ارغوان پر قمر است
بر نگارم چون پرنیان پر حمر است
هر آنگهی که بخندد لبان شیرینش
درست گوئی چون ناردان پرگهر است
کلمه پر میان دو قافیه که ارغوان و قمر باشد واسطه شده تا آخر مکرر گردیده در پارسی این است ذوقافیتین که مذکور شد فاما در تازی بروش دیگر است که مسمی است بتشریع - انتهی. پس تخالف معنیین بسبب اختلاف اصطلاحین است - انتهی. و رجوع به ذوالقافیتین شود.