دگراندیش
معنی کلمه دگراندیش در دانشنامه عمومی
به دسته ای از دگراندیشان گفته می شود که با رویکردهای مذهبی جاری زاویه دارند. در قرون وسطی در اروپا و در تاریخ ایران و کشورهای مسلمان کسانی که گفتمانی مخالف یا مغایر با آنچه حکومت یا کلیسا از دین ارائه می داند یا می دهند یا خلاف آنچه دین بیان می کند را می زنند را مرتد نامیده و مجازات های سنگین مانند اعدام یا سوزانده شدن در آتش براب آنها در نظر می گیرند.
اصطلاح دگراندیشان در بلوک شرقی، به ویژه در اتحاد جماهیر شوروی، در دوره پس از مرگ جوزف استالین تا سقوط کمونیسم استفاده می شد. این واژه به شهروندانی گفته می شد که از شیوه ها یا اقتدار حزب کمونیست انتقاد می کردند. افرادی که سابقاً برای نوشتن و توزیع ادبیات سامیزدات غیر سانسور شده و غیر سازگار در روزنامه های رسمی مورد انتقاد قرار می گرفتند. به زودی بسیاری از کسانی که از بلوک اتحاد جماهیر شوروی ناراضی بودند، شروع به شناسایی خود به عنوان دگراندیش کردند. این حرکت اساساً معنای این اصطلاح را تغییر داد به شکلی که به جای استفاده از آن در اشاره به فردی که با جامعه مخالف است، به شخصی گفته می شد که عدم تطابق و مخالفت ویا تفکر متفاوت او به نفع یک جامعه تلقی می شد. یکی از عناصر مهم فعالیت دگراندیشان در اتحاد جماهیر شوروی، آگاهی دادن به جامعه ( هم در داخل اتحاد جماهیر شوروی و هم در کشورهای خارجی ) در مورد نقض قوانین و حقوق بشر بود: به یه جریان اتفاقات کرونیکل و گروه مسکو هلسینکی مراجعه کنید. برخی از مخالفان مشهور اتحاد جماهیر شوروی الکساندر سولژنبتسین و آندری ساخاروفبودند.
معنی کلمه دگراندیش در دانشنامه آزاد فارسی
در دولت های تک حزبی، شخصی ناهم رأی با خط فکری رسمی. دگراندیشان را به تبعید، زندان، اردوگاه های کار، و مؤسسات روان درمانی فرستاده اند یا از کار محروم کرده اند. در اتحاد شوروی سابق شمار دگراندیشان زندانی از بیش از ۶۰۰ تن در ۱۹۸۶ به کمتر از ۱۰۰ تن در ۱۹۹۰ کاهش یافت که اکثر آنان نیز از ملی گرایان قومی بودند. در چین، پس از قتل عام میدان تیانانمن در ۱۹۸۹، تعداد زندانیان دگراندیش فزونی گرفت. وانگ دان، معروف ترین فعال هوادار مردم سالاری، در ۱۹۹۶ بنا بر گفته ها به جرم دسیسه چینی برای براندازی حکومت به یازده سال زندان محکوم شد اما در آوریل ۱۹۹۸ به دلایل پزشکی آزاد شد و اجازه یافت به ایالات متحده سفر کند. در اتحاد شوروی سابق، پیش از به اجرا درآمدن گلاسنوست (سیاست فضای باز)، دگراندیشان از این گروه ها تشکیل می شدند: کمونیست هایی که هوادار روشی مردم سالارانه تر و انسانی تر بودند؛ گروندگان به آیین های دینی؛ یهودیان خواستار مهاجرت؛ و حامیان جنبش های جدایی طلب قومی یا ملی در داخل اتحاد جماهیر شوروی (ازجمله ارامنه، لیتوانیایی ها، اوکراینی ها، و تاتارها). اینان عقاید خود را در سامیزدات (نوشته هایی که مخفیانه توزیع می شدند و گاه نیز در خارج انتشار می یافتند) بازگو می کردند. در اواخر دهۀ ۱۹۸۰، میخائیل گورباچف با ازمیان برداشتن سانسور، تا حدودی کثرت گرایی سیاسی را مجاز شمرد و دربارۀ مؤمنان به مذاهب نیز تساهل پیشه کرد. در فاصلۀ ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۰، تقریباً به ۱۰۰هزار یهودی اجازۀ مهاجرات داده شد. برخی از دگراندیشانی که پیش تر تحت تعقیب و آزار قرار گرفته بودند و سرشناس ترین آ ن ها آندری ساخاروف، فیزیک دان روسی، بود، به پشتیبانی از برنامۀ اصلاحات تازه برخاستند.
معنی کلمه دگراندیش در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه دگراندیش
برخی از منابع رسمی، آمار کشتهشدگان دگراندیشان عقیدتی و سیاسی در پروژه قتلهای زنجیرهای ایران را از ۳۰۰ (سیصد) تا بیش از ۱۰۰۰ (هزار) تن دانستهاند که ۱۸۰ تن از آنها فقط از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۷ ترور و کشته شدهاند.
ایران بعد از فتح خرمشهر دست بالا را داشت و ارتش ایران به راحتی میتوانست شهرهای باقی مانده در اشغال عراق را آزاد کند. اما طرفداران ادامه جنگ نیاز به حضور عراق در این شهرهای اشغال شده داشتند تا بگویند جنگ پایان نیافتهاست و ما باید در خاک عراق حضور داشته باشیم. از سوی دیگر قشر حاکم که جنگ طلب و مذهبی بودند برای خاموش کردن صدای مخالفان داخلی و گروههای دگراندیش نیاز به جنگ داشتند. آنها با بیان این که کشور در جنگ است و ما باید با هم متحد باشیم تا بر دشمن غلبه کنیم آزادی بیان را محدود میکردند و صدای مخالفان را خاموش میکردند.[نیازمند منبع]
آنارشیسم در ایران ریشه در تعدادی از فلسفههای دینی دگراندیش و نیز در گسترش شعر ضد استبدادی در سراسر حکومت سلسلههای مختلف شاهنشاهی بر کشور دارد. در دوران مدرن، آنارشیسم در اواخر قرن نوزدهم در ایران پدیدار شد و در پی انقلاب مشروطه، با جنبش جنگل که جمهوری شورایی سوسیالیستی ایران را در گیلان تأسیس کرد، به شهرت رسید.
در جریان قتلهای زنجیرهای ایران در دههٔ ۱۳۷۰، برخی از دگراندیشان و مخالفان حکومت جمهوری اسلامی به دست نیروهای وزارت اطلاعات کشته شدند. خامنهای این قتلها را حوادثی بسیار بد و نفرتآور توصیف کرد و آنها را غیرقانونی خواند.
با این حال استن استرندز بعد از مطالعات شخصی بسیار، ادعاهای میرزا حسینعلی نوری، (متولد۱۸۹۲- وفات۱۸۱۷) را رها کرد. او اولین (و شاید تنها) طرفدار جنجالی باب و جانشین آشکار او یعنی میرزا یحیی صبح ازل (متولد۱۹۱۲- وفات۱۸۳۱) بود که در شیکاگو زندگی میکرد. به هر حال او در مه ۱۹۰۶ بخاطر دگراندیشی در تفکرات بابی – بهایی، از اولین انجمن بهائیان آمریکا، طرد گردید.
از رویدادهای مهم دوران ریاست جمهوری رفسنجانی ترور مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی در خارج از کشور و قتل و اقدام به قتل دگراندیشان و روشنفکران در داخل کشور بوده است. به نوشته ماهنامه خط صلح که به صاحبامتیازی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران منتشر میشود، تعداد قربانیان ترورهای جمهوری اسلامی در خارج از کشور به چیزی بین ۹۰ تا بیش از ۲۰۰ نفر میرسد. بیش از ۸۰ تن از روشنفکران، نویسندگان، فعالان سیاسی و شهروندان عادی نیز در داخل کشور ترور شدهاند. تعداد قابل توجهی از این قتلها در دوران زمامداری هاشمی رفسنجانی اتفاق افتاد.
حکومت جمهوری اسلامی در راستای اسلامیسازی دانشگاهها، از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲، به اخراج و سرکوب حتی خونین دانشگاهیان ایران پرداخت که در پی آن، دانشگاههای سراسر کشور تا چند سال، تعطیل شدند و دانشجویان و استادان (دگراندیش، چپ (کمونیست)، بهائی... و هوادار حکومت پهلوی)، از دانشگاهها اخراج شدند. در این رخداد، سه تن از دانشجویان، کشته شده و صدها تن نیز زخمی گشتند.
او که در زمانه خود از نمادهای مکتب نجف بود به فقاهت بیش از عرف توجه میکرد و بعضا دارای نظراتی متفاوت از دیگر مراجع بود که او را به دگراندیشی شهره کرده بود. از میان این نظرات می توان به: حلال بودن شطرنج، پاکی اهل کتاب، ولایت نداشتن فقها، و انحصاری نبودن قضاوت برای مردان اشاره کرد.
در نظام جمهوری اسلامی ایران، حقوق انسانی نویسندگان و شاعران به ویژه دگراندیش و منتقد، مانند حقوق گروههای معترض دیگر، همچون: روشنفکران، هنرمندان، روزنامهنگاران، دانشجویان، آموزگاران، کارگران، اقلیتهای قومی و دینی، وکیلان، فعالان حقوق بشر و زنان…، نقض میشود.
هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیدهبانی آن در محیط عمومی یا خصوصی است و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد.