دوسري

معنی کلمه دوسري در لغت نامه دهخدا

دوسری. [ دُ س َ ] ( ص نسبی ، اِ مرکب ) دارای دوسر. دوسره. با دو سر. ( یادداشت مؤلف ). || قسمی از خیمه. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) :
دشمن جان ترا عزم بیابان فناست
دایم از نیزه ز بهرش دوسری بر سر ماست.شفیع اثر ( از آنندراج ).|| روپوش کجاوه. ( ناظم الاطباء ). کرباسی که بر روی محمل کشند از عالم خلاف. ( از آنندراج ). || ( حامص مرکب ) نفاق. ( غیاث ) ( آنندراج ). دورنگی و دورویی. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به دوسر شود.
دوسری. [ دَ س َ ] ( ع ص ) دوسرانی. ( فرهنگ جهانگیری ) ( آنندراج )( از برهان ). بزرگ هیکل توانا کأنه منسوب الی دوسر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به دوسرانی شود.

معنی کلمه دوسري در فرهنگ عمید

۱. نوعی از خیمه.
۲. روپوش کجاوه.

معنی کلمه دوسري در فرهنگ فارسی

دارای دو سر .
دوسرانی .

معنی کلمه دوسري در ویکی واژه

دوسری (جمع دوسری‌ها)
امتیاز

جملاتی از کاربرد کلمه دوسري

احمد الدوخی (عربی: أحمد فهد الدوخي الدوسري؛ زادهٔ ۲۵ اکتبر ۱۹۷۶) بازیکن سابق فوتبال اهل عربستان سعودی است.