درمیانی
جملاتی از کاربرد کلمه درمیانی
او به همراه خانوادهاش به برزیل میرود. یک روز همراه با سیامک پروین نماینده تعطیلات رؤیایی به ساحل میرود، آن جا زنی برزیلی به نام آنجلا او را با نامزد سابق خود اشتباه میگیرد و او را سالوادور صدا میکند و ناصر از دست او فرار میکند. دختر پیش پلیس میرود و از ناصر شکایت میکند و میگوید او بادستش به صورت من ضربه زده است. پس از پادرمیانی سیامک پروین، آنجل موافقت میکند رضایت بدهد اما یک شرط میگذارد و آن این است که ناصر نقش سالوادور را بازی کند و به دیدار مادربزرگ انجلا برود.
سرانجام با فشارهای پارسیان و پادرمیانی دولت هند بریتانیا، ناصرالدینشاه قاجار برخی قوانین را اصلاح کرد و زرتشتیان توانستند به امنیت و ارج بیشتری نسبت به گذشته دست یابند. بهطور کلی میتوان گفت نیمسده پس از برافتادن جزیه، از جنبههای گوناگون، عصر زرّین زرتشتیان ایران بود.
از ما کناره کردی ما با تو درمیانیم با ما تو این چنینی ، ما با تو آنچنانیم
همه با تو تو با کل درمیانی حقیقت جانی و هم جان جانی
و اگر دیگران پادرمیانی نمی کردند، همیخواست فرمان قتل وی را بدهد. پس از آن خلیفه، همان رؤیا را با خوابگزار دیگر در میان بنهاد.
آئینگشسب نام سپهبدی در دورهٔ ساسانیان بود که هرمز چهارم او را بهجنگ بهرام چوبین فرستاد و در نهایت بهدست مردی که با پادرمیانی خود آئینگشسب از زندان آزاد شده بود، کشته شد.
در بازگشت دشمنی میان مسلمانان و ارمنیان بیشتر شده و کسروی هم برخوردهای لفظیای با آنان داشت تا اینکه یک روز هنگام برونشُد از مدرسه چند دانشآموز ارمنی وی را دنبال کرده و عبایش را کشیده و بردهبودند. این کار به اعتصاب مسلمانان در مدرسه انجامید و اگرچه با پا درمیانی مدیر دانشآموزان از وی پوزش خواستند ولی کسروی که رنجیدهبود دیگر به مدرسه نرفت.
خاوری در دوران تبعید خانگی به همراه فخرالدین نراقی یک راهپیمائی مردمی از کاشان به قم را در حمایت از مهاجرت روحانیون مشروطه خواه (طباطبایی، بهبهانی و...) رهبری میکند که با پادرمیانی عضدالملک و بازگشت روحانیون به تهران آنان نیز به کاشان مراجعت میکنند.
سید احمد خوانساری بعد از فوت سید حسین بروجردی به همراه سید محمدرضا گلپایگانی، سید شهاب الدین مرعشی و سید محمدکاظم شریعتمداری جز مراجع تقلید مطرح شیعیان شمرده میشد.سید احمد خوانساری از جمله شخصیتهای بلندمرتبهٔ مذهبی سنتگرا، آرامشگرا و از نظر سیاسی محتاطی بود که با حکومت پهلوی رابطهٔ کاری داشت. او اغلب به نیابت از فعالان مذهبی دربند پادرمیانی میکرد. این قبیل روحانیون بی سر و صدا از حکومت و سیاستهای آن ناراضی بودند ولی صریحاً با آن مخالفت نمیکردند.
دینانی معتقد است لحن فردید در انتقاد از اشخاص تند بود، در فلسفه از معاصران کسی را نمیپسندید و حتی دربارهٔ فیلسوفان غربی هم سخت میپذیرفت. به گفتهٔ او یک بار فردید در مراسمی که در انجمن فلسفه برگزار شده بود، در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان از سروش به شدت انتقاد کرده و حتی به او ناسزا گفته بود. این پرسش و پاسخ ضبط شده بود و باعث شد که سروش شکایتی را از فردید در دادگستری تنظیم کند. نهایتاً با پادرمیانی دینانی غائله خاتمه یافت.