داروفروش

معنی کلمه داروفروش در لغت نامه دهخدا

داروفروش. [ ف ُ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) دوافروش :
چه خوش گفت یکروز داروفروش
شفا بایدت ، داروی تلخ نوش.سعدی.

معنی کلمه داروفروش در فرهنگ عمید

کسی که شغلش داروفروشی است، فروشندۀ دارو، دوافروش.

معنی کلمه داروفروش در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه دارو را بفروش رساند دوافروش .

معنی کلمه داروفروش در دانشنامه آزاد فارسی

داروفروش (apothecary)
تهیه و توزیع کنندۀ دارو، داروساز. در امریکا و دیگر کشورها این لفظ معنی اصلی خود را حفظ کرده است، ولی در انگلستان به پزشک دارای مجوز طبابت اطلاق می شود.
تجارت دارو. در قرون وسطا داروفروشان انگلیسی به تجارت پررونق دارو و ادویه از شرق مشغول بودند. در قرن چهاردهم وارد صنف بقّالان شدند، ولی در اوایل قرن هفدهم، بر پایۀ فرمانی که جیمز اول صادر کرد، از این صنف جدا شدند و صنف خود را تشکیل دادند. از آن پس خرید و فروش دارو در لندن به انحصار این صنف درآمد که مسئول تهیۀ اقلام دارویی نسخۀ پزشکان بودند.
درمان بیماران. داروفروشان، که از آماده کردن دارو بر طبق دستور پزشکان ناراضی بودند، شروع به درمان بیماران کردند. در طاعون بزرگ ۱۶۶۵ لندن، اغلب پزشکان شهر را ترک کردند ولی داروفروشان در شهر ماندند و از بیماران مراقبت کردند. در ۱۷۰۴ «مجلس اعیان» به نفع «انجمن داروفروشان»، که در ۱۶۱۷ تأسیس شده بود، رأی داد. براساس این رأی، هر داروفروش می توانست بدون مشورت با پزشک برای بیماران دارو تجویز کند. البته داروفروشان فقط اجازه داشتند که پول دارویی را که ساخته بودند دریافت کنند و بابت درمان بیمار پولی دریافت نمی کردند.
پروانۀ اشتغال. در ۱۸۱۵ مجلس قانونی را تصویب کرد که به «انجمن داروفروشان» لندن اجازه می داد که پس از گرفتن امتحان از همۀ داروفروشان انگلستان و ویلز، به آن ها پروانۀ اشتغال حرفۀ پزشکی اعطا کند. این امر محرک قابل توجهی برای آموزش پزشکی بود و آموزش منظم و قانون مند طب در بسیاری از بیمارستان های مهم آغاز شد. امروز هم «شورای عمومی طب» امتحان ارزیابی و اعطای پروانۀ انجمن را معتبر می داند و دانشجوی رشتۀ پزشکی پس از قبول شدن در این امتحان دارای صلاحیت است و پروانۀ اشتغال حرفۀ پزشکی را دریافت می کند. در ایران، نخستین داروخانه به شیوۀ مدرن، داروخانه شروین، واقع در خیابان ناصریه جنب دارالفنون در اواخر قرن ۱۳ق بود. پس از آن داروخانه روسی در خیابان استانبول و داروخانۀ آلمانی در چهارراه مخبرالدوله بنا شدند.

جملاتی از کاربرد کلمه داروفروش

صفت شهر مکه شرفها الله تعالی : شهر مکه اندر میان کوه‌ها نهاده است بلند و هر جانب که به شهر روند تا به مکه برسند نتوان دید و بلندترین کوهی که به مکه نزدیک است کوه ابوقیس است و آن چون گنبدی گرد است چنان که اگر از پای آن تیری بیاندازند بر سر رسد و در مشرقی شهر افتاده است چنان که چون در مسجد حرام باشند به دی ماه آفتاب از سر آن بر آید و بر سر آن میلی است از سنگ برآورده گویند ابراهیم علیه السلام برآورده است. و این عرصه که در میان کوه است شهر است دو تیر پرتاب در دو بیش نیست، و مسجد حرام به میانه این فراخنای اندر است و گرد بر گرد مسجد حرام شهر است و کوچه‌ها و بازارها، و هرکجا رخنه ای به میان کوه در است دیوار باره ساخته‌اند و دروازه برنهاده، و اندر شهر هیچ درخت نیست مگر بر در مسجد حرام که سوی مغرب است که آن راباب ابراهیم خوانند. بر سر چاهی درختی چند بلند است وبزرگ شده، و از مسجد حرام بر جانب مشرق بازاری بزرگ کشیده است از جنوب سوی شمال و برسر بازار از جانب جنوب کوه ابوقبیس است و دامن کوه ابوقبیس صفاست و آن چنان است که دامن کوه را همچون درجات بزرگ کرده‌اند و سنگ‌ها به ترتیب رانده که بر آن آستان‌ها روند خلق و دعا کنند و آنچه می‌گویند: صفا و مروه کنند، آن است. و به آخر بازار از جانب شمال کوه مروه است و ان اندک بالای است و بر او خانه ای بسیار ساخته‌اند و در میان شهر است. و در این بازار بدوند از این سر تا بدان سر، و چون کسی عمره خواهد کرد اگر از جای دور آید به نیم فرسنگی مکه هر جا میل‌ها کرده‌اند و مسجد‌ها ساخته‌اند که عمره خواهد کرد از جای دور آید به نیم فرسنگی مکه هر جا میل‌ها کرده‌اند و مسجدها ساخته که عمره را از آن جا احرام گیرند، و احرام گرفتن آن باشد که جامه دوخته از تن بیرون کنند و ازاری بر میان بندند و ازاری دیگر یا چادری برخویشتن در پیچند و به آوازی بلند می‌گویند که لبیک اللهم لبیک و سوی مکه می‌آیند. و اگر کسی به مکه باشد و خواهد که عمره کند تابدان میل‌ها برود و از آن جا احرام گیرد و لبیک می‌زند و به مکه درآید به نیت عمره، و چون به شهر آید به مسجد حرام درآید و به نزدیک خانه رود و بر دست راست بگردد چنان که خانه بر دست چپ او باشد و بدان رکن شود که حجرالاسود در اوست و حجر را بوسه دهد و از حجر بگذرد و بر همان ولا بگردد و باز به حجر رسد و بوسه دهد یک طوف باشد و براین ولا هفت طوف کند سه بار به تعجیل بدود و چهار بار آهسته برود و چون طواف تمام شد به مقام ابراهیم علیه السلام رود که برابر خانه است و از پس مقام بایستد چنان که مقام مابین او و خانه باشد و آن جا دو رکعت نماز بکند آن را نماز طواف گویند. پس از آن در خانه زمزم شود و از آب بخورد یا به روی بمالد و از مسجد حرام به باب الصفا بیرون شود و آن دری است از درهای مسجد که چون از آن جا بیرون شوند کوه صفاست، بر آن آستانه های کوه صفا شود، و روی به خانه کند و دعا کند، و دعا معلوم است، چون خوانده باشد فرود آید و در این بازار سوی مروه برود و آن چنان باشد که از جنوب سوی شمال رود. و در این بازار که می‌رود بر درهای مسجد حرام می‌گردد، و اندر این بازار آن جا که رسول علیه الصلوة و السلام سعی کرده است و شتافته و دیگران را شتاب فرموده گامی پنجاه باشد، بر دو طرف این موضع چهار مناره است از دو جانب که مردم مکه از کوه صفا به میان آن دو مناره رسند از آن جا بشتابند تا میان دو مناره دیگر که از آن طرف بازار باشد و بعد از آن دو مناره رسند از آن جا بشتابند تا میان دو مناره دیگر که از آن طرف بازار باشد و بعد از آن آهسته روند تا به کوه مروه و چون به آستانه‌ها رسند بر آنجا روند و آن دعا که معلوم است بخوانند و بازگردند و دیگر بار در همین روز درآیند چنان که چهار بار از صفا به مروه شوند و سه بار از مروه به صفا چنان که هفت بار از آن بازار گذشته باشند. چون از کوه مروه فرود آیند همان جا بازاری است بیست دکان روبروی باشند همه حجام نشسته موی سر تراشند، چون عمره تمام شد و از حرم بیرون آیند، در این بازار بزرگ که سوی مشرق است و آن را سوق العطّارین گویند بناهای نیکوست و همه داروفروشان باشند، و در مکه دو گرمابه است فرش آن سنگ سبز که فسان می‌سازند، و چنان تقدیر کردم که در مکه دو هزار مرد شهری بیش نباشد باقی قریب پانصد مرد غربا و مجاوران باشند. در آن وقت خود قحط بود و شانزده من گندم به یک دینار مغربی بود، و مبلغی از آن جا رفته بودند.
چه خوش گفت آن مرد داروفروش شفا بایدت داروی تلخ نوش
آتول اِستِس پورتر در ۲۵ ژوئیه ۱۸۹۷ بر اثر بیماری سل درگذشت. پورتر که در دادگاه نتوانست دفاعی شایسته از خود کند، در فوریه ۱۸۹۸ به اتهام اختلاس، مجرم شناخته شد و به پنج سال زندان محکوم گردید. او در ۲۵ مارس ۱۸۹۸ به عنوان زندانی فدرال شماره ۳۰۶۶۴ در ندامتگاهِ اوهایو در شهر کلمبوس زندانی شد. پورتر که مجوز داروسازی داشت به عنوان داروفروشِ شیفتِ شب در بیمارستان زندان کار می‌کرد. پورتر دارای اتاق مخصوص به خود در بخش بیمارستان بود .
در سال ۱۸۱۵ قانون داروسازان و داروفروشان توسط مجلس انگلستان تأیید و تصویب شد. این قانون دوره کارآموزی اجباری و تعیین صلاحیت رسمی را برای داروسازان تحت مجوز انجمن داروسازان تعیین کرده‌است. این مرحله آغاز مقررات حرفه پزشکی در کشور انگلستان بوده‌است.
پیش از اینها دستان و خطر، آفرینش های پارسی پرداخت را می نگاشتند و به یادگار می گذاشتند. کاروبار این فزایش گرفت و دامان آن به گردون خواستن و سود تن کاستن آلایش. دیگران نمی دانند و اگر دانند نمی توانند بدین دست آویز یکصد نامه یا افزون لته داروفروشان بازار گشته، و پس انداز روزن درویشان شکاف انبای سوراخ دیوار. اگر چه راستی را چرندی که من درهم بافم جز این نیرزد و اگر خود کاغذ زر باشد دل بر تباهی آن نلرزد، ولی دیده و دانی که در تختگاه کی و شهر بندجی و دیگر شهرها خریدار فراوان است و نگارشگران را بیش از آنچه باید مایه ساز و سامان.
ندیدست کس چون تو داروفروشی که از غمزه دردی و از بوسه دارو