دارابی
معنی کلمه دارابی در لغت نامه دهخدا

دارابی

معنی کلمه دارابی در لغت نامه دهخدا

دارابی. ( اِ ) میوه ای از طایفه مرکبات ، شبیه بنارنج و پرتقال. ( ناظم الاطباء ). || ( ص نسبی ) منسوب بشهر داراب. ( ناظم الاطباء ).
دارابی. ( اِخ ) سید جعفربن ابی اسحاق موسوی علوی دارابی ، ساکن بروجرد و معروف بکشفی از اجله علمای امامیه ٔقرن سیزدهم هجری است که اصلاً از دارابگرد پارس بوده... و عالمی است ادیب ، نحوی ، عارف و در حدیث و تفسیربی نظیر. از تألیفات اوست : 1- اجابةالمضطرین فی اصول الدین و بعض فروعه... که حاوی بیانات ایقانیه و تحقیقات عرفانیه بوده و در هند و ایران چاپ شده است. 2- ارجوزة فی الکلام. 3- ارجوزة فی المنطق. 4- ارجوزة فی النحو... 5- برق و شرق که شرق و غرب نیز گویند در شرح بعضی از احادیث دینیه که بپارسی فصیح و مسجع و مقفی موافق مشرب اهل ذوق و عرفان شرح کرده. چنانچه اصل حدیث را بعنوان کتاب الحصن الحصین شرح کرده است. 6-البلدالامین که منظومه ای است در اصول عقاید و از هزار بیت متجاوز بوده و آن را میرزا ابوالحسن اصطهباناتی ، نوه دارابی ، به عنوان کتاب الحصن الحصین شرح کرده است. 7- تحفةالملوک فی السیر السلوک که کتابی است در عقل و جهل و تعدیل قوای آنها و آن رابه پارسی بنام فتح علیشاه قاجار تألیف کرده و در آخرش قصیده ای ! در مدح سلطان گفته و از ابیات آن دو بیت نقل میشود:
مه مه ! ای طوطی سخن بسیار شد
زین سخن هر صفحه ای طومار شد
داستان عقل بی پایان بود
آنچه ناید در بیان ، عقل آن بود.
کتب دیگری نیز داشته است. درگذشت او را در سال 1267 هَ. ق. ثبت کرده اند. رجوع به کشفی و ریحانة الادب ج 3 شود.
دارابی. ( اِخ ) میرزا محمدعلی دارابی معروف به بهار پسر میرزا اسحاق شیخ الاسلام از اکابر بروجرد بوده و مانند پدر منصب شیخ الاسلامی داشته و بقضاوت مشغول بوده و در سال 1260 هَ. ق. درگذشت. ( ریحانة الادب ج 1 بهار ). رجوع به بهار شود.
دارابی. ( اِخ ) شاه محمد معروف به دارابجردی رجوع به دارابجردی شود.
دارابی. ( اِخ ) دهی از دهستان میرده بخش مرکزی شهرستان سقز. چهل هزارگزی جنوب باختر سقز. یازده هزارگزی شمال شوسه سقز به بانه. کوهستانی. سردسیر. سکنه آنجا صد و پنجاه نفر. آب آن از چشمه. محصول آن غلات ، لبنیات ، توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آنجا مالرو است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ص 169 ).

معنی کلمه دارابی در فرهنگ معین

(اِ. ) میوه ای از نوع مرکبات ، کمی بزرگ تر از پرتقال ، با طع م ی ترش و شیرین .

معنی کلمه دارابی در فرهنگ عمید

میوه ای از نوع مرکبات، گرد، بزرگ، و نارنجی رنگ با طعم ترش وشیرین و مطبوع.

معنی کلمه دارابی در فرهنگ فارسی

از میوه های درختی، میوهای ازنوع مرکبات شبیه نارنج وبزرگتراز آن
( صفت اسم ) درختی از تیره سدایبان جزو دسته مرکبات که میوهاش بزرگتر از پرتقال و طعم آن ترش و شیرین است . رنگ میوهاش زرد و داخلش سبز رنگ و دارای پوستی ضخیم میباشد .
میرزا محمد علی دارایی معروف به بهار پسر میرزا اسحق شیخ الاسلام از اکابر بروجرد بوده است .

معنی کلمه دارابی در دانشنامه عمومی

دارابی یا پومیلو ( به انگلیسی: Pomelo ) ( نام علمی: Citrus maxima ) میوهٔ بومی جنوب شرق آسیا و از خانوادهٔ مرکبات است. پومیلو بزرگ ترین میوه از خانواده مرکبات است. رنگ آن سبز کم رنگ و گاهی هم زرد با گوشت سفید است و به ندرت صورتی و قرمز است. پوست آن بسیار ضخیم و شیرین است. نوع بومی شرق آسیا حدود ۵–۲۵ سانتی متر قطر دارد و وزن آن به ۱ تا ۲ کیلوگرم می رسد. پرتقال های امروزی، از پیوند ماندارین و دارابی به وجود آمده است.
گریپ فروت نیز احتمالاً از پیوند پرتقال و دارابی به دست آمده است. همچنین در برخی متون تاریخی و قدیمی انگلیسی زبان، نام گریپ فروت برای نامیدن پومیلو ( دارابی ) استفاده شده است.
معنی کلمه دارابی در فرهنگ معین
معنی کلمه دارابی در فرهنگ عمید
معنی کلمه دارابی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه دارابی در دانشنامه عمومی

معنی کلمه دارابی در ویکی واژه

میوه‌ای از نوع مرکبات، کمی بزرگ تر از پرتقال، با طع م ی ترش و شیرین.

جملاتی از کاربرد کلمه دارابی

از نوادگان خاندان دارابی میتوان به هادی دارابی (ساکن وفس)طاهر دارابی (ساکن تهران) هوشنگ دارابی و.....نام برد در مرحله بعدی شجره نامه خاندان دارابی را برای علاقه مندان بارگزاری مینمایم.
هم‌زمان با برگزاری نمایشگاهی از آثار دلارا دارابی در گالری گلستان در ایران، نمایشگاه مشابهی در دانشگاه فنی برلین، توسط کمیته بین‌المللی علیه سنگسار و اعدام، برگزار می‌شود. پخش صدا (رادیو فردا)
اردلان سرفراز چند سال پس از انقلاب و در سال ۱۳۶۲، ایران را به مقصد آلمان ترک کرد. هنگام ترک ایران به آشنایان دارابی خود اعلام کرد که من فقط برای سرفرازی ایران از این‌جا می‌روم.
حزین ، در سایهٔ گلشن به کف جام جمت باید شکوفه کج نهد چون افسر دارابی خود را
نگین آلتونی ۱۱ اسفند ۱۳۷۹ در شهر ایلام به دنیا آمد و زیر نظر استادش خانم بتول دارابی از سن ۱۲ سالگی در باشگاه مقداد کاراته را آغاز نمود. از سال ۱۳۹۳ هم در اردوهای تیم‌های ملی پایهٔ کاراته ایران حضور داشت و در سن ۱۶ سالگی به عضویت تیم ملی جوانان درآمد.
پس از ترور رهبران حزب دموکرات کردستان در رستوران میکونوس. بنی‌صدر در دادگاه شهادت داد که ترور به فرمان سیدعلی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران و با امضای اکبر هاشمی رفسنجانی صورت گرفته‌است. در نهایت دادگاه کاظم دارابی و سه لبنانی به نام عباس راحیل، یوسف امین و محمد عطریس را محکوم و شماری از مسئولان بلندپایه جمهوری اسلامی را به عنوان آمران جنایت مجرم شناخت.
یا فریدون وسکندر درجهان یا چو دارابی و هوشنگ زمان
شرحهای متعدد بر این قصیده نوشته شده است از آنجمله است شرحی از محمدصالح بین محمد سعید خلخالی که چاپ سنگی دارد، و شرحی به نام تحفه‌المراد از حکیم عباس شریف دارابی که به اهتمام فضل‌الله لایق در تهران، 1337 منتشر شده است.
سید یحیی دارابی، یکی از عالمان به نام و مشهور زمان محمد شاه که به نمایندگی از شاه برای بررسی دعوی باب به شیراز سفر کرده بود در سومین بار ملاقات خود با باب، تفسیر سوره کوثر را از او شنید و به باب ایمان آورد و در نامه‌ای به شاه اعلام نمود که دیگر به سوی پایتخت باز نخواهد گشت و در آخر نیز جان خویش را در راه باب از دست داد و در راه او کشته شد.