حنایا

معنی کلمه حنایا در لغت نامه دهخدا

حنایا. [ ح َ ] ( ع اِ ) ج ِ حنیة. به معنی کمان ها. ( دهار ) ( منتهی الارب )( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به حنیه شود.

معنی کلمه حنایا در فرهنگ معین

(حَ یا حَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ حنیه ، کمان .

معنی کلمه حنایا در فرهنگ عمید

کمان ها.

معنی کلمه حنایا در ویکی واژه

جِ حنیه ؛ کمان.

جملاتی از کاربرد کلمه حنایا

این ابوذر گفت که: این مهتر روزی از مسجد الحرام و از حجرة المصلی یناجی ربه بیرون آمده بود، «دعاء بعدکل صلوة مستجابه» گفته و بر تخت «اناسید ولد آدم و لا فخر» نشسته، بساط «الفقر فخری» افکنده، چهار بالش «آدم و من دونه تحت لوائی» نهاده، بر متکای «اول ما خلق الله نوری» تکیه زده و مهاجر و انصار و جمع «مستغفرین بالاسحار» به شکر «قائمون باللیل و صائمون بالنهار»، به گِردش حلقه زده، صدیق، در تحقیق، دُرِ سر می‌سفت. فاروق، میان حق و باطل فرق می‌اندیشید. ذی النورین، تاریکی لحد را روشنایی مهیا می‌کرد. مرتضی، حلقهٔ در رضا می‌زد. بلال، بلبل وار «ارحنایا بلال» می‌گفت. صهیب، قدح صهبای وفا درمی‌کشید. سلمان، در طریقت سلامت قدم می‌زد و من که ابوذرم در راه عظمت او ذره ذره گشته بودم، زبان انبساط بگشادم وگفتم ای مهتر ما: ما فی صحف موسی؟: در صحف موسی که سلوت جان عاشقان است و انیس دل مشتاقان است چه چیز است؟ مهتر، قفل سکوت به فرمان حی لایموت از حقهٔ تحقیق برداشت،گفت: «عجبت» عجب دارم از آن بنده‌ای که قدم در میدان ایمان نهاده باشد، به دوزخ و درکات جهنم ایمان آورده آوازۀ مالک و اعوانش بدو رسیده، در این بوتهٔ بلا و زندان ابتلا، چگونه خوش می‌خندد؟
گاه جویان لطف طبع او انس را مهربان گاه کویان شوق جان او ارحنایابلال
پس تو در شطرنجِ این هوس که می‌بازی، نطر از بازیِ خصم برمدار، مبادا که او فرزین بندِ احتیال چنان کرده باشد که بهزار پیل باز نتوانی گشود و چون از نیاگانِ تو بر رقعهٔ ممالکِ خویش هیچ پیل این پیادهٔ طمع فرو نکردست، مبادا که بغل زنان استهزا رَادَ فِی الشَّطرَنجِ بَغلَهًٔ ، آخر الامر بر زیادت جوئی تو زنند و بآخر بدانی که شاه را رایِ ناصواب در خانهٔ مات نشاند و رقعهٔ حیات برافشاند ع ، وَ تَندَمُ حِینَ لَاتُغنِی النَّدَامَهُٔ ، و صنعتِ استدلالِ شنیع که در اثناءِ رسالات کرده بودی و استخدامِ ما بطریقِ اهانت روا داشته، نشانِ کرمِ طبیعت و حسنِ خلیقت نَبود. جهانیان دانند که هرگز ماطوقِ حکمِ هیچ‌کس در گردن نگرفته‌ایم و میان بنطاقِ هیچ مخلوق نبسته، هرگز شکنجهٔ خطام و زمام بر خرطوم و خیشومِ ما ننهاده‌اند و تنگ و بندِ حلقه و حزام بحنایایِ حیزومِ ما نرسانیده و در ملاعبِ صبیان پشتِ ما نردبان هوا نبودست و ساق و ساعدِ ما را بعادتِ نسوان مسوّر و مخلخل نیافته‌اند، ما نوالهٔ اکل و شرب از مذبحِ فریسهٔ خویش خوریم نه از فضالهٔ مطبخ و هریسهٔ دیگران. ما همیشه از گردنان،گردران برده‌ایم نه از کودکان گردکان. مگر وقتِ آنست که سخطِ الهی از طایراتِ سهامِ عزیمتِ ما تاختنی بر سر قومی آرد و سرِّ اَلَم تَرَ کَیفَ فَعَلَ رَبُّکَ بَاَصحَابِ الفِیلِ اَلَم یَجعَل کَیدَهُم فِی تَضلِیلٍ ، در شأن طایفهٔ آشکار گردد و بمنجنیقِ تَرمِیهِم بِحِجَارَهٍٔ مِن سِجِّیلٍ ایشانرا سنگسارِ قهرِ ما گرداند و الّا اقتدا باصحابّ بغی و ضلال کردن و بقصد خانهٔ که کعبهٔ کرم و قبلهٔ همم و حرمِ امن امم باشد ، آمدن و پردهٔ مجاملت برداشتن و بمجاهدت روی بهدم و حطمِ آن نهادن، حاکمِ عقل چگونه فرماید و در شریعتِ انصاف بچه تأویل درست آید ؟
ابو حنایا (به عربی: أبو حنایا) یک روستا در سوریه است که در ناحیه بری شرقی واقع شده‌است. ابو حنایا ۱٬۱۵۷ نفر جمعیت دارد.