حفظی. [ ح ِ ] ( ص نسبی ) حفظکردنی. درس یا مطلب دیگری که باید حفظ شود. حفظی. [ ح ِ ] ( اِخ ) نام دو تن شاعر از ترکان عثمانی در مائه دهم هجری. یکی از مردم ادرنه و دیگری از اهالی استانبول. || نام شاعری بمائه ٔدوازدهم از مردم ایاش قصبه ای به آنقره که بزمان سلطان سلیم خان وفات کرده است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
معنی کلمه حفظی در فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به حفظ آنچه که باید حفظ کنند : دروس حفظی . نام دو تن شاعر از ترکان عثمانی در مائه دهم هجری
جملاتی از کاربرد کلمه حفظی
فدخلته یاء الاضافة کما دخلت فی قوله: أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، ثمّ فتحت یاء الاضافة لما لقیها الف الوصل، کما فتحت فی قوله: «رَبِّیَ اللَّهُ» فاذا وقفت علیها قلت ولیّی بسکون یاء الاضافة کما تقول ربّی. إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ ای انّ الّذی یتولّی حفظی و نصرتی اللَّه الّذی أیّدنی بانزال الکتاب علیّ، و هو یتولّی نصرة الصّالحین و یحفظ المؤمنین الّذین لا یشرکون.
و قالوا لنخرجنّکم و من آمن معکم من بین اظهرنا و من بلادنا، «أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنا» ای الّا ان ترجعوا عن دعوتکم هذه و تعودوا الی عبادة الاصنام و لم تکن الرّسل علی ملّتهم قطّ حتّی یعودوا فیها و قد مضی هذا فی الاعراف، «فَأَوْحی إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ» ای کما حلف الکفّار علی اخراج الرّسل و المؤمنین من بلادهم الّا ان یعودوا الی دینهم کذلک اقسم اللَّه عزّ و جلّ و اوحی به الی الرّسل انّه یهلک الکافرین و یورثهم دیارهم و اموالهم فانجز وعده فذلک قوله: «وَ لَنُسْکِنَنَّکُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذلِکَ» ای ذلک الاهلاک و الاسکان، «لِمَنْ خافَ مَقامِی» ای مقامه بین یدی للحساب فاضاف مقام العبد الی نفسه لانّه یقیمه فیه کما تقول ندمت علی ضربک ای ضربی ایّاک و سررت برؤیتک ای برؤیتی ایّاک، و قد قال اللَّه سبحانه: «وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ» ای رزقی ایّاکم. و گفتهاند این خوف بمعنی علم است کقوله: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا یُقِیما حُدُودَ اللَّهِ» ای علمتم. جای دیگر گفت: «فَخَشِینا أَنْ یُرْهِقَهُما» ای علمنا، فعلی هذا المعنی: «ذلِکَ لِمَنْ خافَ مَقامِی» ای ذلک لمن علم و صدّق بالمقام بین یدیّ و صدّق و عیدی. و قیل معناه ذلک لمن علم قیامی علیه و حفظی اسبابه، من قوله: «أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلی کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ» «وَ خافَ وَعِیدِ» ای ما اوعدت من العذاب.
روی عن ابن مسعود قال اقر انی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم آیة فحفظتها و و اثبتها فی مصحفی، فلما کان اللیل رجعت الی حفظی فلم اجد منها شیئا، و عدوت علی مصحفی فاذا الورقة بیضاء، فاخبرت رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بذلک، فقال لی یا ابن مسعود تلک رفعت البارحة.»
آسمان سر وازد، و نپذیرفت، آن گه گفت: «یا ارض احفظی ولدی» زمین هم چنان سر وازد.
پس چون قربان هابیل پذیرفته آمد، و قربان قابیل مردود، قابیل را حسد آمد بر برادر، و بغی کرد با وی، و آن حسد و بغی و کینه در دل میداشت، تا آن روز که آدم به مکه میشد بزیارت خانه کعبه، و آدم (ع) چون خواست بمکّه شود آسمان را گفت: «یا سماء احفظی ولدی» یا آسمان فرزند من گوشدار، و امانت من نگهدار.
کنکور تجربی تنوع بسیار بالایی در سوالات خود دارد به گونه ای که داوطلبان در دروس زیستشناسی و زمینشناسی با قالبی حفظی-مفهومی روبرو خواهند شد و این در حالی ست که دروس ریاضی و فیزیک دانش استدلالی و محاسباتی را محک میزند؛ یا درس شیمی که تلفیقی از مهارتهای گفته شدهاست.
عقل با این همه نا حفظی عیش در دهان آرد ازین آتش آب
سدّی گفت: قصه عرض امانت آنست که آدم صفی صلوات اللَّه علیه چون بزمین آمد، رب العزة فرمود: ای آدم مرا در زمین خانهایست در مکه و آن کعبه است مشرّف معظّم مقدّس، رو آنجا طواف کن، چون خواست که بزمین مکه رود آسمان را گفت: احفظی اهلی و ولدی بالامانة، اهل و عیال و فرزند مرا گوش دار و امانت در آن بجای آر، آسمان سر وازد و نپذیرفت زمین را گفت، همچون سر وازد و نپذیرفت، کوهها را گفت، هم چنان سر وازد و نپذیرفت، آن گه قابیل را گفت که تو ایشان را گوش داری و امانت در آن بجای آری، قابیل در پذیرفت و گفت: تذهب و ترجع فتجد اهلک کما یترک. پس آدم برفت چون باز آمد قابیل هابیل را کشته بود، اینست که رب العالمین فرمود: إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولًا یعنی قابیل حین حمل امانة آدم ثمّ لم یحفظ له اهله.
بسیاری از صاحب نظران در زمینهٔ آموزش و پرورش، یکی از دلایل عدم شکوفایی خلاقیت در امر تحصیل دانشآموزان ایرانی را تأکید بر حفظیات کتابهای درسی و حجم بالای کتابها میدانند. همچنین آنها بر این عقیده هستند که مواجهه با انبوهی از اطلاعات کم کاربرد و ثقیل و همچنین روند صرفاً معلم محور تدریس میتواند رشد خلاقیت را محدود کند.
آن گه گفت: «یا جبال احفظی ولدی»، کوهها نیز سر وازدند. پس بقابیل سپرد، قابیل درپذیرفت، اینست که ربّ العالمین گفت: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ» یعنی قابیل، «إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولًا» حین حمل امانة ابیه، ثم خانه.
در آمریکا، کشوری که در آن سال ۱۹۳۸ پناهنده شده بود، او بخاطر نواختن آثار بتهوون بهطور حفظی، مشهور شد. او یک معلم برجسته بود که از سال ۱۹۵۲ تا ۱۹۶۴ در مدرسه جولیارد تدریس میکرد. در آمریکا او را به نام ادوارد اشتویرمن میشناختند. از جمله موزیسینهای مشهوری که نزد وی موسیقی آموختند، میتوان به آلفرد برندل، جاکوب گیمپل، مناهم پرسلر اشاره کرد.