معنی کلمه جي در لغت نامه دهخدا
چشم چون نرگس فروبندی که جی
هین عصایم کش که کورم ای اخی.مولوی.
جی. [ ج َ / ج َی ی ] ( اِخ ) لقب اصفهان در قدیم یا دهی است در آن. مجدالدین گوید جوهری غلط فاحشی مرتکب شده آنجا که گوید: دراهم زائفات ضرب جیات ای ضرب اصفهان پس وی جی را بصیغه جمع آورده است به اعتبار اجزاء آن و درست آن ضربجیات است و ضربجی بمعنی ردی و پست است. ( از منتهی الارب ). نام روستائی به اصفهان و نام شهر آن. ابن الندیم از کتاب اختلاف الزیجات ابومعشر روایت کند که عنایت ملوک ایران در حفظ علوم و حرص آنان بر بقاء علم در روزگار و بیم آنان از حوادث جوی و آفات ارضی بر کتب بدانجا رسید که از پوست درخت خدنگ که بفارسی آنرا توز گویند اوراق کردند، همان توز که برای صلابت و ملاستی که در آن بود در حفظ کمانهای خویش نیز بکار میبردند و اهل هندوچین و امم دیگر نیز به ایرانیان تأسی جستند و چون از کار اوراق بپرداختند یعنی بهترین و بادوام ترین مکاتب را برای حفظ علوم یافتند درصدد پیدا کردن زمینی برآمدند که خاک آن از خاک هر جا بهتر و کم عفونت تر و دورتر از زلازل و خسف و محکمتر از خاکهای دیگر و بنای آن بادوام تر از سایر ابنیه باشد، از این لحاظ درصدد شناختن بلاد و بقاع مملکت برآمدند و جایی که جامعتر این اوصاف باشد بهتر از اصفهان نیافتند، سپس درصدد تحقیق بقاع مختلفه اصفهان برآمدند، و افضل از روستای جی نبود و در جی نیز کهندز آن مسمی به سارویه از جهات مزبوره نیکوتربوده پس علوم خویش را در آن خاک به امانت نهادند و آن کتب تا زمان ما بر جای ماند تا آنگاه که ناحیتی از آن خراب شده و خانه ای پدید آمد از گل شقیق ( ؟ ) کرده در آن جای کتب بسیاری از کتب اوائل یافتند بر لحاء توز نوشته بکتابت فارسی قدیم و معاصرین بعضی از آن کتب را حدس زده اند که در سالها و دوره های معلومه برای استخراج اوساط کواکب و علل حرکات آنها بوده که بفارسی آنها را ادوارالهزارات گویند که بعدها زیج شهریاررا از آن کرده اند. ( نقل به اختصار از ابن الندیم ).
پس از آن ابن الندیم گوید که ثقه ای بمن خبر دادکه در سال 350 از هجرت زیر زمین دیگری فرورفت که آنگاه از آن خبری نداشتند و گمان میبردند که آن زمین مصمت و پر است تا سقف او فرودآمد و عده کتب بسیاری در آنجا یافته شد و هیچکس نتوانست آنرا بخواند و آنچه را من [ابن الندیم ] بمشاهده دیدم این بود که ابوالفضل بن العمید در سنه چهل واند چند صندوق از این کتب یافته شده در درون باروی اصفهان را بدین جا [شاید بغداد] فرستاد و آن کتب بیونانی بود و اشخاصی که اهل این فن بودند مثل یوحنا و غیر او کتابها را دیدند. این کتب از اسماء جیش و مبلغ ارزاق آنان را محتوی بود و این کتب سخت گنده و بدبوی بود مثل اینکه هم اکنون از دست دباغ بیرون آمده ، چون یک سال ببغداد بماند خشک شدو بگردید و بوی بد از آن بشد و هنوز امروز مقداری از آن کتب در پیش شیخ ابوسلیمان محفوظ است :