جنبده
معنی کلمه جنبده در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه جنبده
اگر جنبی ز جا جنبده نیست بجز حق هر چه بینی زنده نیست
هرگز قدیم باشد جنبدهٔ مکانی؟ زین قول میبخندد شهری و روستائی
گرین صورت کرده جنبان کنی سزد گر ز جنبده برهان کنی
لطف او خاص است و بر هر بنده ای می دهد روزی به هر جنبده ای
سپهدار یزدان پیروزگر نگهبان جنبده و بوم و بر
إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ من پشت با اللَّه باز کردم رَبِّی وَ رَبِّکُمْ خداوند من و خداوند شما ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها نیست هیچ جنبدهای مگر او ناصیت آن گرفته دارد، إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (۵۶) خداوند من است بر راهی راست.
چیست آن جنبدهٔ والاگهر گوهرش از آب و آتش جسته فر
هرگز قدیم باشد جنبده مکانی زین قول میبخندد شهری و روستایی
خود هیچ نیاساید و نجنبد جنبده همه زیر او چران است