جدیر

جدیر

معنی کلمه جدیر در لغت نامه دهخدا

جدیر. [ ج َ ]( ع ص ) سزاوار. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( ترجمان القرآن عادل ). خلیق. ( اقرب الموارد ). لایق. سزاوار. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). قمین. حری. حقیق. ( از نصاب الصبیان ). شایسته. زیبنده. برازنده. زیبای. برازا. درخور. ازدر. شایان. حجی. ( یادداشت مؤلف ). یقال : هو جدیر بکذا و لکذا؛ ای خلیق له. ( اقرب الموارد ) :
مقدار مرد و مرتبت مرد و جاه مرد
باشد چنانکه در خور او باشد و جدیر.منوچهری.پیر را گفتم از سر تحقیق
ای ترا ملک دین حقیق و جدیر.سنائی.|| کوتاه. القصیر لانضمام شخصه. ( از ذیل اقرب الموارد ). || ( اِ ) چاردیواری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). جایی که اطراف آن دیوار شده باشد. ( از اقرب الموارد ). ج ، جدیرون و جُدَراء. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ).
جدیر. ( اِخ ) نام یکی از آبادیهای میان آب شوشتر است. ( از مرآت البلدان ج 4 ص 215 ).
جدیر. [ ج َ ] ( اِخ ) ابن کرمیب ، مکنی به ابوالزاهریه ، تابعی است.
جدیر. [ ج ُ دَ ] ( اِخ ) ملقب به سلمی و مکنی به ابوفوره است.
جدیر. [ ] ( عبری ، اِ ) در عبری به معنی آغل گوسفندان. ( از قاموس کتاب مقدس ).
جدیر. [ ] ( اِخ ) دهی است در نزدیکی وادی ایله که در همواره زمین یهود بمسافت 9 میل بجنوب لده واقع میباشد. ( صحیفه یوشع 15:36 ). ( از قاموس کتاب مقدس ).

معنی کلمه جدیر در فرهنگ معین

(جَ دِ ) [ ع . ] (اِ. ص . ) ۱ - چاردیواری . ۲ - سزاوار، شایسته .

معنی کلمه جدیر در فرهنگ عمید

سزاوار، شایسته، اهل: پیر را گفتم از سر تحقیق / ای تو را مُلک و دین جدیر و حقیق (سنائی۱: ۳۵۱ ).

معنی کلمه جدیر در فرهنگ فارسی

سزاوار، شایسته، اهل، جدرائ جمع
( صفت ) ۱- لایق سزاوار. ۲- هر جایی که در دور آن دیوار بنا کرده باشند.
دهی است در نزدیکی وادی ایله که در همواره زمین یهود بمسافت ۹ میل بجنوب لده واقع میباشد .

معنی کلمه جدیر در دانشنامه عمومی

جدیر نام روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان جهرم در استان فارس است.

معنی کلمه جدیر در ویکی واژه

چاردیوا
سزاوار، شایسته.

جملاتی از کاربرد کلمه جدیر

پس آن گه باحکام روزه باز گشت که: أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ... الآیة سبب نزول این آیت آن بود. که در ابتداء اسلام که فرمان آمده بود بروزه ماه رمضان، کسی که افطار کردی طعام و شراب و مباشرت اهل خویش او را حلال بودی و گشاده، تا آن گه که بخفتی، یا نماز خفتن کردی، پس بعد از آن حرام بودی هم طعام و هم شراب و هم مباشرت. تا دیگر شب. عمر خطاب شبی بعد از آنکه نماز خفتن کرده بود دست بزن خویشتن برد آن گه خود را ملامت کرد، و می‌گریست، باین مخالفت شرع که از وی بیامده بود، بحضرت مصطفی صلی اللَّه علیه و آله و سلّم آمد، و قصه خویش باز گفت، و رخصت طلبید. رسول خدای صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت «ما کنت جدیرا بذلک یا عمر!»
فلئن غفرت فان فضلک واسع و لئن اخذت فاننی لجدیر
پیر را گفتم از سرِ تحقیق ای ترا ملک دین جدیر و حقیق
تویی به سیرت مرضی ز اهل دهر علم تویی به نام پیمبر ز جمله خلق جدیر
حَقِیقٌ عَلی‌ أَنْ لا أَقُولَ عَلَی اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ ای انا حقیق جدیر بأن لا اقول علی اللَّه الا ما هو الحق، و هو انّه واحد لا شریک له. و بر قراءت مدنی حَقِیقٌ عَلی‌ مشدّد، یعنی: حق واجب علیّ ان لا اقول. میگوید: حقی است واجب بر من که نگویم بر خدا مگر راستی. قَدْ جِئْتُکُمْ بِبَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ و هی العصا و الید البیضاء، فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرائِیلَ ای اطلقهم و لا تستعبدهم و خلّهم یرجعوا معی الی الارض المقدّسة.
مقدار مرد و مرتبت مرد و جاه مرد باشد چنانکه در خور او باشد و جدیر
ولو کان ذو مال من الموت فالتا لکان جدیرا بالتعاظم والکبر
جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است که نیست راهنمائی به حق جدیر و حقیق
اَجدیر یکی از شهرهای کوچک کشور مراکش است که در شمال آن کشور و در منطقه حسیمه ریف قرار گرفته‌است.
تراست سیرت ورای وصی ز گیتی رام تراست کنیت و نام نبی ز خلق جدیر