توجه داشتن

معنی کلمه توجه داشتن در لغت نامه دهخدا

توجه داشتن. [ ت َ وَج ْ ج ُه ْ ت َ ] ( مص مرکب ) دقت داشتن. زیر نظر داشتن. مراقب بودن. || نگاه و نظر مرحمت به کسی یا چیزی داشتن. رجوع به توجه و دیگر ترکیبهای آن شود.

معنی کلمه توجه داشتن در فرهنگ فارسی

دقت داشتن ٠ زیر نظر داشتن مراقب بودن ٠ یا نظر مرحمت به کسی داشتن ٠

جملاتی از کاربرد کلمه توجه داشتن

احترام قائل شدن با توجه کردن همراه است و این توجه داشتن در بسیاری موارد صرف انرژی یا مسئولیت‌هایی نیز با خود می‌آورد و بنابر اصل کم‌کوشی، انسان این صرف انرژی را زمانی انجام می‌دهد که آن را برای بقای خود یا هماهنگی بهتر با محیط لازم ببیند.
ابوحفض، از شهرت بی‌زار بود تا آن‌جا که با داشتن مشرب تصوف، از پوشیدن لباس پشمین در ملأ عام امتناع داشت و «همچون اهل بازار قبا بر تن می‌کرد و چون به خانه می‌رفت لباس پشمین می‌پوشید». معمولاً او را در شمار نخستین صوفیان ملامتیه قرار می‌دهند و برخی از اقوالی که از او نقل شده و نیز حکایاتی که به او نسبت داده‌اند از گرایش او به این طریقه، حکایت دارد. اما شیوهٔ او در این طریقه در عین اجتناب از هر کاری که بویی از ریا در آن باشد، «ترغیب مریدان به اعمال و مجاهدات بود که با روش زاهدانهٔ او در تصوف نیز سازگاری داشت». این شیوه، به ظاهر مغایر با شیوهٔ برخی دیگر از شیوخ ملامتیه، چون حمدون قصار بود که به «تحقیر اعمال و اظهار سیئات و اخفای حسنات» توجه داشتند.
شیخ مفید، سیدالمرتضی و شیخ طوسی در عراق با مناظرات و کتب خود نخستین کسانی بودند که اصول فقه شیعه را تحت تأثیر عقاید شافعی و معتزلی معرفی کردند. کلینی و صدوق در ری و قم به رویکرد حدیث گرایانه توجه داشتند.
«چهار میلیون» نام یکی دیگر از مجموعه داستان‌های پورتر است. داستان با اشاره به این گفته «وارْدْ مک‌آلیستر» آغاز می‌شود که: «فقط چهارصد نفر در شهر نیویورک بودند که واقعاً ارزش توجه داشتند.» در این داستان آمده‌است «اما مردی خردمندتر از نیویورک برخاست -آمارگیر- و توجه بیشتر او به کرامت انسانی و سرشماری چهار میلیون نفر (اهالی نیویورک) توسط او در تعیین پس‌زمینه داستان‌های کوتاه «چهار میلیون» تأثیرگذار بوده‌است.» از نگاه اُ. هنری، تمام انسان‌ها در شهر نیویورک ارزش توجه داشتند. او دلبستگی خاصی به شهر نیویورک داشت. او شهر نیویورک را «بغداد در زیرگذر» می‌نامد و بسیاری از داستان‌هایش در این مکان رخ می‌دهند- اما داستان‌های دیگر در سایر شهرهای بزرگ و کوچک اتفاق می‌افتند.
کلیسای شیطان در این باره می‌گوید که لاوی هر محتوایی که از دیگران نقل کرده نام نویسنده را نیز ذکر کرده، ضمن اینکه او ایده‌های گذشته را به فراخور شرایط امروزی و افکار شخصی‌اش تقویت می‌کرد. لاوی در اوایل جوانی‌اش با تفکرات آلیستر کراولی و آیین تلما نیز آشنا شده بود. اما او به زودی دریافت که با اندیشه‌های کراولی اختلاف نظر جدی دارد؛ زیرا پیروان تفکر کراولی غالباً به وجه روحانی و کمتر به وجه شرور انسان توجه داشتند و از این رو لاوی از آن‌ها تأثیر نپذیرفت.
ابومخنف در مقتل‌الحسین، اصل را بر جمع‌آوری همهٔ مسموعات گذارد و همهٔ آنچه را که شنیده بود، روایت کرد. به‌خلاف ابن اسحاق، واقدی، ابن سعد و معاصران ایشان که عمدتاً به نقل روایات موافقان توجه داشتند، ابومخنف نه تنها در گزارش تاریخ کربلا به روایت گزارش‌های مخالفان و قاتلان حسین و یارانش توجه کرده، بلکه کوشیده است تا در پرتو این دست از روایات که خود نیز به اعتبار و ارزش آن‌ها اعتقادی نداشته، بخشی از باورهای نادرستی را که در میان برخی از مردم رواج داشته است، منعکس کند.
ایرانیان نیز از گذشته‌های دور آب را موجودی مقدس می‌دانستند[پ ۸] و حتی پس از گذشت چند صد سال همچنان اعتقادات خود را حفظ کرده‌اند و پشت سر مسافر برای سلامتی و بازگشتش آب می‌ریزند. در اوستا آب، به صورت «آپی» و در پلوی هم «آپ» گفته می‌شود. در اساطیر ایرانی، آب دومین مخلوق جهان است که توسط اهورا مزدا آفریده شد و از جنوب البرز به تمام زمین راه یافت. ایرانیان پیش از زرتشت نیز به پاکی آب توجه داشتند و با آمدن زرتشت که پاکی و دور نگه داشتن آب از پلیدی جزء ارکان مهم آموزه‌های وی بود، ارادت مردم نسبت به ایزد آب «اردویسور آناهیتا» بیشتر شد. آب، باد، آتش و خاک در ادبیات و اعتقادات مردم دارای اهمیت بسیاری است؛ آب در بین این عناصر باعث خلق آثار بسیاری شده‌است.
دههٔ ۱۳۴۰ و نخستین دوران دههٔ ۱۳۵۰ برای نهاد روحانیت در ایران، دوران توجه داشتن به «اسلام سیاسی» به جای آموزش دینی و موعظه‌گری بوده است. اجرایی‌شدن برنامه‌های دولت ایران مانند اصلاحات ارضی و حق رأی زنان در این کشور و جدا از این‌ها تظاهرات ۱۵ خرداد و برخورد با روحانیت به روحانیان این کشور این شانس را داد تا به برنامه‌های شاهنشاهی پهلوی اعتراض کنند. در ادامه، همین اعتراض‌ها بود که توانست نهاد روحانیت ایران را به آستانهٔ انقلاب ۵۷ ببرد.