تند کردن

معنی کلمه تند کردن در لغت نامه دهخدا

تند کردن. [ ت ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) برآغالانیدن کسی : آغالش ؛ تند کردن دو تن بر یکدیگر. ( فرهنگ اسدی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || سریع کردن در رفتارو حرکت. || زبان گز کردن غذا با افزودن ادویه و جز آن. رجوع به تند و دیگر ترکیبهای آن شود.

معنی کلمه تند کردن در فرهنگ فارسی

بر آغالانیدن کسی را : آغالش تند کردن دو تن بر یکدیگر . یا سریع کردن در رفتار و حرکت .

معنی کلمه تند کردن در ویکی واژه

accelerare

جملاتی از کاربرد کلمه تند کردن

و جوال حکماء فلسفه مرین سؤال را آنست که گفتند:‌اندر یافتن بدو گونه است یا آنست که مر او را بذات او یابند، یاآنست که او را جز بذات او بیابند. آنچه مر او را بذات او یابندمحسوس است، از دیدنی که مر او را بحس بیننده یابند، وزو شنودنی که مر او را بحس شنوایی یابند، وز بوییدنی که مر او را بحس بوینده یابند، روز چشیدنی که مر اورا بحس چشنده یابند، روز بسودنی که مر او را بحس بساونده یابند. و اما آنچ مر او را (جز) بذات او یابند محسوس نیست بل معقول است، و جوهر نفس محسوس نیست از بهر آنک مر او را بفعل او‌اندر یابند، از جنبانیدن او مر جسد را بانواع حرکت، اعنی یا بحرکت سخن گفتن یا بحرکت رفتن یا بحرکت صناعت و جز آن. و چو مرین جوهر را‌اندر یافتن بذات او نیست بل بفعل اوست کز جسد پدیدآید مرین جوهر را معلوم گفتند؛ و گفتند نفس را جز عقل‌اندر نیابد از بهر آنک عقل است کزو برترست، و چیز را بچیزی توان‌اندر یافتن کز آن چیز برتر باشد. نبینی که نفس را جز عقلا ثابت نتوانستند کردن، کوجوهری فاعل و نیامیزنده و باقی است، و بدین شناخت عقلا از فنا نفس ایمن شدند، و جاهلان از مرگ بدین سبب همی ترسند که مر ایشان را سپس از مرگ جسدی که آن جدا شدن نفس است از جسد هستی نماند. و گفتند که چو درست شد که نفس معلوم است (و) معقول است (و) محسوس نیست، و ما اورا بعقل‌اندر یافتیم، دانستیم که علم فعل عقل است و اثر عقل است و عقل از اثر خویش شریف‌ترست.
و این مرد گفت که «جواب این سؤالات بکنم که اگر همچنین جای خرما خار گرفته نباشد.» بدین قول آن نموده است که بروزگار او سلطان زمین او جاهل بودست، و علم را بدان روزگار علما بسط نیارستند کردن. و اگر بسبب استیلاء جهل بر خلق بایستی که حکما و علما خاموش بنشستندی و حکمت نکردندی، حکیم الحکما و خاتم الانبیا محمد المصطفی صلی‌الله علیه بایستی که این گنج حکمت و کان حقایق العلوم را که قرآن کریمست بخلق ندادی؛ بل مر او را خدای تعالی بفرمود که «بر خوان بخلق آنچه بتو وحی کرده‌ام، و نماز را بپای کن که نماز باز دارد خلق را از فواحش و مناکیر.» بدین آیت که گفت: قوله «اتل ما اوحی الیک من الکتاب و اقم الصلوة ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر والله یعلم ما تصنعون.» ومعنی ظاهر صلوة پرستش خداست بجسد باقبال سوی قبلة اجساد که آن کعبه است خانه خداء تعالی بمکه. وتاویل باطن صلوة پرستش خدای است بنفس ناطقه باقبال بر طلب علم کتاب و شریعت سوی قبله ارواح که آن خانه خداست آن خانه‌ئی که علم خدای‌اندرو است، و آن امام حقست علیه السلام.و اگر کسی مر بسط علم و اقامت طاعت را منتظر باشد تا سلطان جهل از خلقت بر گیرد جاهل و عاصی بیرون شوند ازین عالم، بل حکما بر مثال درختان میوه دارند بلند و پربار، و جویندگان حکمت بر مثال کودکان گرسنه و جلدو حیلت‌گر و دوربین، و جهال خلق بر مثال ستوران‌اند نگوسار و گران که نه بر درخت توانند نگرستن و نه نیز دانند که بر درخت چیست، و آن کودکان میوهاءتر و تازه و شیرین و لذیذ از آن درختان همی چینند و هیمی خورند بی آنک ستوران را از کار ایشان خبرست. و بدین معنی این بیتها مراست شعر مؤلف:
برفتند کردند پس آزمون سرانجام گشتند از ایشان زبون
آرش صادقی (زادهٔ ۷ مهر ۱۳۵۶)، زندانی سیاسی، فعال مدنی و فعال حقوق بشر اهل ایران و دانشجوی اخراجی دانشگاه علامه طباطبایی تهران است. او به دلیل فعالیت‌های سیاسی خود از سوی مقامات از ورود به دانشگاه و ادامه تحصیل منع شده‌است. فعالیت او بر مستند کردن موارد نقض حقوق بشر درون زندان‌های ایران، آزار و اذیت‌ها و شرایط نامساعد زندان‌ها، همچنین موارد نقض حقوق بشر توسط مسئولان مانند شکنجه، رفتار نامناسب، نبود حق ملاقات و دسترسی به وکیل و نبود امکانات درمان پزشکی بوده‌است. وی در جریان خیزش ۱۴۰۱ ایران در ۲۰ مهر ۱۴۰۱ مجدداً دستگیر شد.

مایک مانسیک نویسندهٔ وبلاگ تک‌درت برای اولین بار این اصطلاح را به کار برد، پس از آن‌که استرایسند به صورت غیر موافقت‌آمیزی از کنت آدلمن عکاس و سایت پیکتوپیا به خاطر نقض حریم خصوصی شکایت کرد. طرح دعوای ۵۰ میلیون دلاری‌ای که تلاش می‌کرد عکس هوایی ساختمان بزرگ استرایسند را از مجموعهٔ ۱۲٬۰۰۰ تایی عکس، از خط ساحلی کالیفرنیا حذف و از دسترس عموم خارج کند. آدلمن به وسیلهٔ هلی‌کوپتر از املاک ساحلی کالیفرنیا، در پروژهٔ ثبت سواحل کالیفرنیا عکاسی می‌کرد تا با مستند کردن فرسایش سواحل، قانون‌گذاران را تحت تأثیر قرار دهد. پس از طرح این شکایت کنجکاوی عموم نسبت به عکس به شکل فزاینده‌ای افزایش یافت طوری‌که تا ماه بعد ۴۲۰٬۰۰۰ نفر از این عکس دیدن کردند.

(پس گوییم : گروهی از ضعفای خلق که رنج آموختن علم نتوانستند کشیدن و لطایف را به صورت خویش نتوانستند کردن، گفتند : نفس چیزی نیست به ذات خویش قایم، بل اعتدال طبایع است آنچه مر جسد حیوان را همی زنده دارد و این فعل ها از او همی آید. و دلیل آوردند. بر درستی این قول بدانچه گفتند : چو اعتدال از حال خویش بشود به دیوانگی یا بیماری یا به مستی، آن فعل از او همی ناقص آید و مر چیزهای دانسته و شناخته را همی نداند و نشناسد. پس گفتند که این حال دلیل است بر آنکه آنچه این فعل ها و علم ها مر او را بود، اعتدال بود تا چو اندر او نقصان آمد، نقصان اندر فعل و علم او پدید آمد. و گفتند که چو به اندک مایه نقصانی که اندر اعتدال همی آید، اندر علم و عمل مردم نقصان همی پدید آید، واجب آید که چو اعتدال به ویران شدن جسد به جملگی برخیزد، پس از آن از این داننده و دانش او هیچ نماند و نیست شود. و این قول گروهی است که مر نفس را پس از فساد جسد، بهستی نگفتند.)