ترقب

معنی کلمه ترقب در لغت نامه دهخدا

ترقب. [ ت َ رَق ْ ق ُ ] ( ع مص ) گوش داشتن. ( تاج المصادر بیهقی ). چشم داشتن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). چشم داشت. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). انتظار داشتن کسی را. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) : از آب برآمدند و در بارگاه افتادند و او از ترقب و ترصد حساد مکار غافل. ( جهانگشای جوینی ).

معنی کلمه ترقب در فرهنگ معین

(تَ رَ قُّ ) [ ع . ] (مص ل . )۱ - چشم داشتن ، انتظار داشتن . ۲ - مراقب بودن .

معنی کلمه ترقب در فرهنگ عمید

۱. مراقب بودن.
۲. انتظار داشتن.
۳. انتظار، چشمداشت.

معنی کلمه ترقب در فرهنگ فارسی

مراقب بودن، انتظارداشتن، چشمداشت
۱-( مصدر ) چشم داشتن انتظار داشتن . ۲- مراقب بودن پاس داشتن . ۳- ( اسم ) چشم داشت انتظار. ۴- دیده بانی مراقبت . جمع : ترقبات .

معنی کلمه ترقب در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَمْ تَرْقُبْ: مراقب نبودی و نیستی- رعایت نکردی و نمی کنی
ریشه کلمه:
رقب (۲۴ بار)

معنی کلمه ترقب در ویکی واژه

چشم داشتن، انتظار داشتن.
مراقب بودن.

جملاتی از کاربرد کلمه ترقب

وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ این مؤمنان ایدر اهل قبااند قبیله عمرو بن عوف و قبیله سلمه وَ إِرْصاداً ای ترقبا و انتظارا، اصله من الرصد و هو الطریق، تقول ارصده اذا وقف فی طریقه یترقبه.
ارتش ایران همچنین در مواقع اضطراری و وقوع حوادث غیرمترقبه مانند زلزله یا سیل با کارهایی مانند پاکسازی جاده‌ها، برقراری ارتباطات برقراری مجدد، تأمین و انتقال کالا، انتقال مصدومان و پرسنل درمانی و راه اندازی بیمارستان‌های صحرایی و مراکز مراقبت به همراه نیروی‌های امدادی در محل حاضر شده‌اند.
مترقب لقای یزدان را مترصد رضای رضوان را
آخر غلام را بردند و در کشتی نشاندند و از دریا به کنار وادی رسانیدند، در حال جملهٔ مستخدمان که مستعدِّ استقبال و مترقبِ آن اقبال چشم بر راهِ قدومِ شاه می‌داشتند، پیش آمدند و رسم خدمت و بندگی را اقامت کردند و او بدان آرامگاهِ دل فرو آمد و در متنزّهاتِ آن مواضع و مراتع به مستقرِّ سعادت رسید، دیدهٔ اومید روشن، هوایِ مراد صافی، لباسِ امانی مجدّد بساطِ دولت و کامرانی ممهّد و لابد چنین تواند بود.
فَخَرَجَ ای خرج موسی من المدینة خائِفاً علی نفسه من آل فرعون لا زاد معه یَتَرَقَّبُ هل یلحقه طلب فیؤخذ. و قیل یترقب ای یلتفت و کان یقول رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ فاجاب اللَّه دعائه و نجاه.
کان لم ترقبلی اسیرا یمانیا فرزندان کوک خان که چهارم پسرم اغوز است و اول قوم اوچوق چهار نفر بوده اند:
اثر داپلر برای امواج الکترومغناطیسی مانند نور بسیار مورد استفاده در نجوم است و منجر به اصطلاح تغییر قرمز یا تغییر آبی می‌شود. از آن برای اندازه‌گیری سرعت نزدیک شدن یا دور شدن ستاره‌ها و کهکشان‌ها از ما استفاده شده‌است؛ یعنی سرعت شعاعی آنها. برای اندازه‌گیری سرعت چرخش ستارگان و کهکشانها یا برای کشف سیارات فراخورشیدی، این ممکن است مورد استفاده قرار گیرد. این تغییر سرخ و تغییر آبی در مقیاس بسیار کمی اتفاق می‌افتد. اگر جسمی به سمت زمین در حرکت باشد، از نظر چشم غیرمترقبه در نور مرئی تفاوت محسوسی وجود نخواهد داشت.
احمدرضا جلالی (زادهٔ ۲۴ دی ۱۳۵۰) پزشک و پژوهشگر ایرانی-سوئدی است. او پژوهشگر مدیریت بحران و حوادث غیرمترقبه است و در دانشگاه‌های بلژیک، ایتالیا و سوئد تدریس کرده‌است. او در سال ۲۰۰۹ برای ادامه تحصیل، ایران را ترک کرد. احمدرضا جلالی دارای تابعیت سوئد است و به‌عنوان پژوهشگر با دانشگاه پیرمنتو در ایتالیا همکاری داشته‌است.
در سفر برگشت به ورمانت به همراه شفر در ۱۶ ژوئن، آن‌ها در فیلادلفیا توقف کردند تا با سردبیر جدید ستردی ایونینگ پست، بن هیبس، ملاقات کنند. بسیاری این ملاقات را غیرمترقبه توصیف کرده‌اند اما برنامه‌ریزی‌شده بودن این ملاقات یا عکسش، روشن نیست. هیبس از طرح‌های چهار آزادی راکول خوشش آمد و به او دوماه فرصت داد تا کارش را تکمیل کند. فرم مکاتبه ۲۴ ژوئن پست نشان می‌دهد که قرار بر این شده که هر دو مجموعه شفر و راکول منتشر شوند. در ۲۶ ژوئن، دبیر هنری پست جیمز ییتس،[ژ] راکول را از برنامه پست برای چاپ هر نقاشی به همراه یک جستار دربارهٔ پیام‌های روزولت، مطلع کرد.
در حالی که جنگ جهانی دوم همچنان برقرار بود، نازی‌ها از قبل یک نقشه احتمالی برای پیشامد غیرمترقبه تدارک دیدند مبنی این که در صورت شکست به نابود سازی تمام سوابق آلمان اقدام کنند.
بحران در حوادث طبیعی و سوانح غیرمترقبه کشور و قا‌ئم‌مقام خود در این ستاد منصوب کرد.
مرا دل در انتظار تو چو نرگس همه چشم شده و در ترقب قدوم اجزا و اعضا چو سیسنبر همه گوش گشته. جاسوسان و منهیان نصب کرده تا از کجا خبر دهند. تو در تنهم و راحت و من در رنج و مشقت و عنا و بلیت مانده. مرد در دست زن عاجز بماند. خجل و متحیر و مضطر و متفکر چون صعوه در چنگ باشه و پیل از نیش پشه خلاص می جست و می گفت: