تحقیر کردن

معنی کلمه تحقیر کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) خوار کردنخوار داشتنخرد شمردن پست کردن : (( هیچکس را تحقیرمکنید. ) )

معنی کلمه تحقیر کردن در ویکی واژه

disprezzare
umiliare

جملاتی از کاربرد کلمه تحقیر کردن

ژنرال یوجین ایروین هم که از این بابت ناراحت شده با تشکیل تیم‌هایی از زندانی‌ها و آموزش آن‌ها راه را برای شورش در زندان باز می‌کند و زندانی‌ها را آماده مقابله می‌کند.(((البته هدف از شورش فرار از زندان نیست بلکه به زیر کشیدن رئیس زندان است (تحقیر کردن او) و هم چنین وارون برافراشتن پرچم آمریکا است)))
اکنون استفاده از اصطلاح «ارابه موسیقی» بیشتر برای تحقیر کردن یک روش یا گروه استفاده می‌شود. مثلاً اصطلاح «پریدن بر روی ارابه موسیقی»، دلالت دارد؛ بر علاقه بدون اندیشه فرد مورد اشاره، به ربط‌دادن خود به آنچه موفقیت پنداشته می‌شود.
آزارِ زبانی یا قُلدریِ کلامی گونه‌ای از سوءاستفاده کلامی است که فرد با استفاده منفی از کلمات، زبان بدن و تغییر و تنظیم تن صدا سعی در کنترل یا صرفا تحقیر کردن شخص مقابل دارد و اگر آزارگر بلافاصله عذرخواهی نکند ممکن است این کار، یک آزارِ گفتاری عمدی تلقی شود. در جامعه معمولاً فردِ زورگو تلاش می‌کند با قُلدری از طرفِ مقابلِ خود امتیازاتی به‌دست‌آورد و دیگران را نیز با خود هم‌دست کند. چنین افرادی از برقراریِ یک رابطهٔ عاطفیِ درست با دیگران ناتوانند.
لاریجانی در بخشی از نامه خطاب به محمد یزدی نوشت: «شما به‌جز داد و قال، توهین به مسئولین و بزرگان، افترا زدن و تحقیر کردن، آیا کار دیگری هم کرده‌اید؟؛ شما با آیت‌الله شبیری چه کرده‌اید؟» وی در ادامه نوشت: «شما در عرصه تحقیق و پژوهش‌های علمی چه کرده‌اید»، و گفت: «کافی است کسی نیم‌نگاهی به حاشیه‌های محمد یزدی بر کتاب القضاء بیندازد تا معلوم شود حد تحصیلات جنابعالی و استفراغ وسعتان در باب استنباط احکام».
یونانیان زرتشت را به دو شکل مختلف می‌شناختند: نخست، زرتشتِ مغ، دوم زرتشتِ فیلسوف و ستاره‌شناس. باید در نظر داشت که یونانیان برای شناخت زرتشتِ تاریخی، با دشواری‌هایی روبرو بوده‌اند. چون در آن زمان، وضعیت فرهنگی و سیاسی به گونه‌ای نبود شرایط ارتباط آسان میان ادیان فراهم باشد و فاصله زمانی، مکانی و تفاوت زبانی برای آن زمان بیش از اندازه زیاد بود. مغها تنها واسطه موجود میان یونانیان و زرتشت بودند که خود با زرتشت تاریخی بسیار تفاوت داشتند. احتمالاً پس از اینکه اسکندر و یونانیان با پایین کشیدن امپراتوری هخامنشی، خودشان و دینشان را تحقیر کردند، علاقه‌ای نداشتند که به یونانیان دربارهٔ آیین خود یا مؤسس آن آموزش دهند.
رابطه بین هندومانیا و هندهراسی در هندولوژی بریتانیا در دوران ویکتوریا توسط آکادمی آمریکایی توماس تراتمن مورد بحث قرار گرفت. او دریافت که هند هراسی در گفتمان بریتانیایی در اوایل قرن نوزدهم در مورد هند به یک هنجار تبدیل شده بوده‌است که نتیجه برنامه آگاهانه انجیلیالیسم و ​​فایده‌گرایی بوده‌است. این موضوع به ویژه توسط چارلز گرانت و جیمز میل مورد بحث قرار گرفت. مورخان خاطرنشان کردند که در دوران حکومت بریتانیا در هند، «نفوذ انجیل، سیاست بریتانیا را به سمتی سوق داد که به حداقل رساندن و تحقیر کردن دستاوردهای تمدن هند و به قدرت رساندن فرهنگ کاتولیکی به عنوان نفی هندومانای بریتانیایی اولیه که با اعتقاد به خرد هندی تغذیه می‌شد، شروع به رشد کرد.