تحاکم
معنی کلمه تحاکم در فرهنگ معین
معنی کلمه تحاکم در فرهنگ فارسی
معنی کلمه تحاکم در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه تحاکم
پس ابتدا کرد، گفت: ثُمَّ جاؤُکَ یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ این عطف بر سخن پیش است، یعنی تحاکموا الی الطّاغوت و صدّوا عنک، ثمّ جاءوک یحلفون باللَّه. میگوید: منافقان تحاکم بر طاغوت بردند، و از تو برگشتند، پس آن گه آمدند، و سوگند باللَّه میخوردند که ما بآن محاکمت جز خیر و صواب و تألیف میان خصمان نخواستیم، و ذلک قوله: إِنْ أَرَدْنا إِلَّا إِحْساناً وَ تَوْفِیقاً. گفتهاند که: معنی توفیق موافقت افکندنست میان قضاء خداوند جلّ جلاله، و میان ارادت بنده، و این هم در شرّ بود و هم در خیر، امّا بحکم عادت و عرف عبارتی خاصّ گشته است از جمع کردن میان ارادت بنده و میان قضایی که خیر و خیرت بنده در آن بود، و این بچهار چیز تمام شود: هدایت و رشد و تسدید و تأیید هدایت راه نمودن حق است، و رشد تقاضای رفتن در وی پدید آوردن، و تسدید حرکات اعضاء وی بر صواب و سداد داشتن، و تأیید مدد نور الهی از غیب در پیوستن.
کتب العشق بانی بهوی العاشق اعلم فالیه نتراجع و الیه نتحاکم
هر که این برهان ندارد در تحاکم بی گزاف یابد اندر جمع محکومان لحاق ای آفتاب
و روی ان أبا بکر و عمر تکلّما فی القدر، فتابع بعض القوم أبا بکر و تابع بعض القوم عمر فتحا کما الی رسول اللَّه (ص) فاقبل النبی (ص) علی ابی بکر فقال کیف قلت: یا ابا بکر؟ فقال الحسنات من اللَّه و السّیّئات من انفسنا. فانقبض رسول اللَّه (ص) بعض الانقباض حتی رؤی ذلک فیه. ثم قال یا عمر کیف قلت؟ قال الحسنات و السّیّئات کلّها من اللَّه. قال فانبسط رسول اللَّه (ص) حتی رؤی ذلک فیه. ثم قال انّ اوّل من تکلم فی القدر لجبرئیل و میکائیل، قال میکائیل مثل مقالتک یا ابا بکر، و قال جبرئیل مثل مقالتک یا عمر، فقالا ان یختلف اهل السّماء یختلف اهل الارض، تعال حتی نتحاکم الی اسرافیل، فما قضی بیننا رضینا.
قال رسول اللَّه (ص) للّذین تحاکما الیه فی حدّ الزنا: «نعم اقضی بینکما بکتاب اللَّه» ثمّ امر بالرّجم، و لیس فی القرآن ذکر الرّجم و لکن فی القرآن تولیة الرّسول و حکم رسول اللَّه (ص) و منه قوله تعالی: «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ» یعنی الدّین و الحکم و کذلک قوله: «وَرِثُوا الْکِتابَ.»
وَ أَنِ احْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ این «ان» معطوف است با سر سخن که گفت: وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ، یعنی: و أنزلنا الیک ان احکم و أن. نیز فرستادیم بتو فرمان که حکم کن میان اهل کتاب بآنچه خدای فرو فرستاد، وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ و بر پی بایست ایشان مرو در آن حکم که از تو میخواهند. گفتهاند: سبب نزول این آیت آن بود که رؤساء جهودان با یکدیگر گفتند که تا رویم و محمّد را در فتنه افکنیم و از آن دین که بر آنست برگردانیم. آمدند و گفتند: یا محمّد تو دانی که اگر ما اتّباع تو کنیم، مردمان همه اتّباع تو کنند، و پس رو تو باشند، اکنون بدان که ما را خصماناند و ترافع و تحاکم بر تو میآریم. اگر تو ما را بر خصمان ما حکم کنی ما بتو ایمان آریم.
«وَ یَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا» یعنی المنافقین یقولونه، «ثُمَّ یَتَوَلَّی» یعرض عن طاعة اللَّه و رسوله، «فَرِیقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ» ای من بعد قولهم، «آمَنَّا» و یدعوا الی غیر حکم اللَّه، قال اللَّه عزّ و جل: «وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ» قیل نزلت هذه الآیة فی بشر المنافق کان بینه و بین یهودی خصومة فی ارض فقال الیهودی نتحاکم الی محمّد و قال المنافق نتحاکم الی کعب الاشرف فان محمّدا یحیف علنیا، فانزل اللَّه هذه الآیة و قال: «وَ إِذا دُعُوا إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ» و الرسول بحکم اللَّه، «إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ» عن الحکم، و قیل عن الاجابة.
قال: فتحاکما الی اسرافیل فقضی بینهما انّ الخیر و الشّرّ کلّه من اللَّه، قال رسول اللَّه (ص): فهذا قضایی بینکما. قال: ثمّ اقبل علی ابی بکر فقال: یا أبا بکر انّ اللَّه تعالی لو اراد ان لا یعصی ما خلق ابلیس.