تجویز کردن

معنی کلمه تجویز کردن در لغت نامه دهخدا

تجویز کردن. [ ت َج ْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اندر کردن. || آزمایش کردن. || فتوی دادن و اذن دادن و روا گردانیدن و حکم کردن ورای دادن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ماده قبل شود.

معنی کلمه تجویز کردن در فرهنگ فارسی

اندر کردن یا آزمایش کردن یا فتوی دادن و اذان دادن و روا گردانیدن و حکم کردن و رای دادن .

معنی کلمه تجویز کردن در ویکی واژه

prescrivere

جملاتی از کاربرد کلمه تجویز کردن

در سال۱۹۵۳، انجمن کنسرواتوارهای اروپا از مطالعه ای حمایت کرد تا کشف کند که آیا ید رادیواکتیو بر نوزادان نارس متفاوت از نوزادان ترم تأثیر می‌گذارد یا خیر. در این آزمایش، محققان بیمارستان هارپر در دیترویت به ۶۵نوزاد نارس و ترم با وزن۲٫۱ تا ۵٫۵ پوند (۰٫۹۵ تا ۲٫۴۹ کیلوگرم) خوراکی ید-۱۳۱ تجویز کردند.