بیدستان

بیدستان

معنی کلمه بیدستان در لغت نامه دهخدا

بیدستان. [ دِ ] ( اِ مرکب ) ( از: بید + ستان ) جای انبوه از درخت بید. ( ناظم الاطباء ). بیدزار. جایی که درخت بید بسیار باشد. از قبیل سروستان و نخلستان.( از آنندراج ). مخلفه. ( یادداشت مؤلف ) :
ز چوگان گشته بیدستان همه راه
زمین زآن بید صندل سوده بر ماه.نظامی.
بیدستان. [ دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان طرود در بخش مرکزی شهرستان شاهرود واقع است و 400 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
بیدستان. [ دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قعله تل بخش جانکی شهرستان اهواز و 140 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
بیدستان. [ دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد و 243 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
بیدستان. [ دِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان نسر بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه است و 215 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
بیدستان. [ دِ ] ( اِخ ) دهی است ازدهستان کهریزنو بالاجام بخش تربت جام شهرستان مشهد و 154 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
بیدستان. [ دِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان قزوین است و 217 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ). نام محلی کنار جاده تهران و قزوین در 138600 گزی تهران میان قزوین و شریف آباد. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه بیدستان در فرهنگ عمید

= بیدزار

معنی کلمه بیدستان در دانشنامه عمومی

بیدستان (البرز). بیدستان شهری در شهرستان البرز استان قزوین در کشور ایران است.
این شهر دارای سفره های آب زیرزمینی قابل توجهی است که در حال حاضر بخش عظیمی از آب شهر قزوین از این محل تأمین می شود.
زبان مردم بومی و اکثریت این شهر ترکی آذربایجانی و چون شهری مهاجرپذیرست زبان فارسی هم در این شهر تکلم میشود.
بیدستان (خوسف). بیدستان یک روستا در ایران است که در دهستان جلگه ماژان واقع شده است. بیدستان ۳۵ نفر جمعیت دارد.
بیدستان (شاهرود). بیدستان یک روستا در ایران است که در دهستان طرود شهرستان شاهرود واقع شده است. بیدستان ۲۷۲ نفر جمعیت دارد.
در ۱۷ کیلومتری شمال روستای بیدستان معدن مس قله چیلی قرار دارد.
بیدستان (شهربابک). بیدستان، روستایی از توابع بخش دهج شهرستان شهربابک در استان کرمان است.
این روستا در دهستان خبر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۱۶۶ نفر ( ۴۵ خانوار ) بوده است.

معنی کلمه بیدستان در ویکی واژه

بیدزار
روستایی در 160 کیلومتری شاهرود در استان سمنان و شمال دشت کویر قرار دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه بیدستان

همه بیدستان در وقت دهش باز گاه ستدن با چنگان
هان تشنه جگر مجوی زین باغ ثمر بیدستانی است این ریاض بدو در
دسته ی گل بدست، چون مستان بردن دل، ز دست بیدستان
گه اوعقیق خرومن شده عقیق فروش گه او نبید ده من شده نبیدستان
چو مادر را بدید از دور بشناخت صنم خود را به بیدستان درانداخت
محمدرضا که سرکار را پیوسته سایه آسا در پی بود و دل را همه جا و هر هنگام در پرسش کار و پژوهش روزگار گرامی شمار گفت و شنود، با وی از در درآمد جویائی را با او بر آمدم. گفت امروز و فردا را نیز همچنان رامش آرای شهر است و درآمیزش و پیوند آنان که خود دیده و در بیدستان درویش نیز شنیده کام اندیش و شادبهر، دویم باره سرکار والا فرمانی درنگ سوز نگاشته اند و سواری شتاب انگیز گماشته که بی هیچ بهانه و پوزش روانه شود و از آن کاخ و کاشانه بال گشای این شاخ و آشیانه، تو نیز اگر سرکارش را نگارشی آری و بدان گزارش های نیازآمیز که پذیرش را بهین دست آویز است، سفارشی خیزد. فردا نوبت شامت به چهر مهر افروزش شب تیره روز روشن خواهد گشت و گلخن خاکستر خیزت به دیدار بهار پروردش شرم فروردین و داغ گلشن. گفت گهر سفتش پیرایه گوش افتاد و سرمایه هوش آمد با دلی از تیمار آشفته و دستی از کار رفته در پس زانوی نگارش نشست آوردم و خامه گزارش در شست، ولی از رنج جدائی و شکنج تنهائی ندانم چه باید نگاشت و درد روان او بار دوری را به کدام راه و روش باز یارستن گذاشت.
هان! تشنه جگر، مجوی زین باغ ثمر بیدستانیست این ریاض به دو در
چو لاله باغبان دارد به دل داغ که بیدستان شد از بی حاصلی باغ
به دستان چون فلک نقشی عیان کرد به بیدستان چو گل خود را نهان کرد