بیت العتیق. [ ب َ تُل ْ ع َ ] ( اِخ ) خانه خدای عزوجل. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). کعبه و معنی لفظی آن خانه قدیم است چرا که اول برای عبادت آدم علیه السلام مقرر بود و بعد طوفان نوح ،ابراهیم علیه السلام تجدید آن کردند. و عتیق بمعنی کریم و معزز هم آمده است یا آنکه آزاد کرده شده است ازغرق طوفان یا آنکه آزاد است از دست خراب کردن ظالمان. ( غیاث ) ( آنندراج ). بیت الحرام. بیت اﷲ : فطوبی لباب کبیت العتیق حوالیه من کل فج عمیق.سعدی ( بوستان ، کلیات چ مصفا ص 152 ).
معنی کلمه بیت العتیق در فرهنگ معین
(ب ِ ت ُ عَ ) [ ع . ] ( اِ. )خانة کهن ، کعبه .
معنی کلمه بیت العتیق در فرهنگ عمید
کعبه.
معنی کلمه بیت العتیق در دانشنامه آزاد فارسی
بیتُ العَتیق بیتُ العَتیق (در لغت به معنای خانۀ قدیمی) در قرآن، نام دیگر کعبه. دوبار در سورۀ حج (آیات ۲۹ و ۳۳) به کار رفته است. سبب این که چرا نام عتیق را انتخاب کرده اند، در منابع مختلف، به وجوهی متفاوت اشاره شده است؛ مانند ۱. زیرا ابتدا آن را آدم و سپس ابراهیم بنا کردند؛ ۲. چون بیتی کریم است؛ ۳. خداوند آن را از غرق شدن در طوفان نوح حفظ کرد؛ ۴. خداوند آن را از دست ستمگران محفوظ نگه داشته است، چنان که از حمله و هجوم و شر ابرهه در امان داشت. بعضی مفسران معنای «سرای کهن و شریف» را برای بیت عتیق از سایر معانی مناسب تر دانسته اند. «بیت الحرام» (مائده، ۲، ۹۷) که لقب دیگر خانۀ کعبه، به معنای «سرای شکوهمند و محترم» است، مؤیّد این معنی است.
معنی کلمه بیت العتیق در دانشنامه اسلامی
[ویکی حج] بیت العتیق از نام های کعبه است. بیت العتیق از نام های رایج خانه خدا در فرهنگ اسلامی است که دو بار در قرآن از آن یاد شده است و در وجه نام گذاری آن دو دیدگاه وجود دارد؛ در مورد محدوده مکانی آن، تقریبا همه مفسران و تاریخ نگاران، مقصود از بیت العتیق را کعبه می دانند. صفت عتیق برای خانه خدا به هر معنایی که باشد، بیانگر جایگاه و حرمت این مکان مقدس است.
معنی کلمه بیت العتیق در ویکی واژه
خانة کهن، کعبه.
جملاتی از کاربرد کلمه بیت العتیق
کیست غیر از علی اما وری؟ اوست بیت العتیق و ام قری
به نیروی همراهی آن رفیق نمودند ادراک بیت العتیق
و قال بعض المفسّرین اراد بالشعائر مناسک الحجّ و مشاهد مکّة و مواضع النسک. «لَکُمْ فِیها مَنافِعُ» یعنی بالتجارات و المعاملات فی الاسواق، «إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی» یعنی الی وقت الخروج من مکّة، و قیل «لَکُمْ فِیها مَنافِعُ» بالاجر و الثواب فی قضاء المناسک، «إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی» ای علی انقضاء ایّام الحجّ. «ثُمَّ مَحِلُّها إِلَی الْبَیْتِ الْعَتِیقِ» ای محلّ النّاس من احرامهم الی البیت العتیق ان یطوفوا طواف الزیارة یوم النحر.
بر عتق خویش رق تو را کردم اختیار تا بیت من به حرمت بیت العتیق شد
فطوبی لباب کبیت العتیق حوالیه من کل فج عمیق
«ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ»، التفث الوسخ و القذارة من طول الشعر و الاظفار و الشعث، یقول العرب لمن تستقذره ما اتفثک، ای ما اوسخک و الحاجّ اشعث اغبر لم یحلق شعره و لم یقلم ظفره فقضاء التفث ازالة هذه الاشیاء، «لْیَقْضُوا» ای لیزیلوا ادرانهم و المراد منه الخروج عن الاحرام بالحلق و قصّ الشارب و نتف الإبط و الاستحداد و تقلیم الاظفار و لبس الثیاب المخیطة و قال ابن عمر و ابن عباس: قضاء التفث مناسک الحجّ کلّها، و قیل التفث هاهنا رمی الجمار، و قال الزجّاج لا تعرف التفث و معناه الّا من القرآن، «وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ» قرأ ابو بکر عن عاصم و لیوفّوا بفتح الواو و تشدید الفاء، و قرأ الآخرون و حفص عن عاصم «وَ لْیُوفُوا» بسکون الواو و تخفیف الفاء و هما لغتان، وفی و اوفی مثل وصی، و اوصی قال مجاهد: اراد به نذر الحج و الهدی و ما ینذر الانسان من شیء یکون فی الحجّ ای لیتمّوها بقضائها و قیل المراد منه الوفاء بما نذر علی ظاهر، و قیل اراد به الخروج عمّا وجب علیه نذرا و لم ینذر، و العرب تقول لکلّ من خرج عن الواجب علیه و فی بنذره، و قال مالک بن انس: وفاء النذر فی هذه الآیة قضاء کلّ نسک معدود کالطّواف سبعا و السعی سبعا و الرمی سبعا، «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» این طواف واجبست و فرض روز نحر بعد رمی و حلق آن را طواف افاضت گویند، و بر جمله بدان که طواف سهاند، طواف قدوم اول که حاج در مکّه شود نخست طواف کند، عایشه گفت: حجّ النّبی (ص) و انّه اوّل شیء بدأ به حین قدم انّه توضأ، ثم طاف البیت، و این طواف قدوم سنّت است اگر بگذارد بر وی هیچ چیز نیست، و رمل خاصیت این یک طوافست. طواف دوم طواف افاضت است روز نحر و این طواف رکنی است از ارکان حجّ که حجّ و عمره بی طواف افاضت درست نیاید، و تا این طواف نکند تحلّل از احرام حاصل نشود روی عن عائشة قالت: حاضت حفصة لیلة النفر فقالت ما ارانی الّا حابسکم فقال النبیّ (ص): عقری حلقی اطافت یوم النحر، قیل نعم قال فانفری، و هذا دلیل انّ من لم یطف یوم النحر طواف الافاضة لا یجوز له ان ینفر. سوم طواف وداع کسی که خواهد از مکه بیرون شود تا بمسافت قصر او را رخصت نیست که بیطواف وداع بیرون شود و اگر بگذارد قربانی واجب شود بر وی. مگر زن حائض که او را رواست ترک وداع. قال ابن عباس: امر النّاس ان یکون آخر عهدهم بالبیت الّا انّه رخص للمرأة الحائض. «وَ لْیَطَّوَّفُوا» انّما شدّد الطاء لانّ التاء مندرجة فیه بالبیت العتیق، سمّی عتیقا لانّ اللَّه تعالی اعتقه من ایدی الجبابرة ان یصلوا الی تخریبه فلم یظهر علیه جبّار قطّ و هذا قول ابن عباس و مجاهد و قتادة، و قیل سمّی به لانّه قدیم و هو اوّل بیت وضع للنّاس، بناه آدم و جدّده ابرهیم، یقال دینار عتیق ای قدیم، و قیل سمّی عتیقا لانّ اللَّه تعالی اعتقه من الغرق فانّه رفع ایام الطّوفان فلم یهدمه، و قیل العتیق الکریم، یقال لکرام الخیل العتاق، و سمّی ابو بکر الصدیق العتیق، لأنّه عتیق من النّار، و یقال لعتاقة وجهه و هی حسنه.
گوئی از فج عمیق آیند در بیت العتیق درگه تشریق بر خیل عتاق ای آفتاب
بدان که طواف همچون نماز است در وی طهارت تن و جامه و ستر عورت شرط است ولیکن سخن در وی مباح است و اول باید که سنت اضطباع به جای آرد و اضطباع آن بود که میان ازار در زیر دست راست کند و هردو کرانه وی بر کتف چپ افکند، پس خانه را بر جانب چپ کند و از ابتدای حجرالاسود طواف ابتدا کند چنان که میان خانه و میان وی سه گام باشد تا پای بر شادروان ننهد که آن حد خانه است و چون طواف ابتدا کند بگوید، «اللهم ایمانا بکو تصدیقا بکتابک و وفاء بعهدک و اتباعا لسنه نبیک محمد صلی الله علیه و سلم» و چون به در خانه رسد بگوید، «اللهم هذاالبیت بیتک و هذاالحرم حرمک، و هذاالامن امنک و هذا مقام خلیک العایذبک من النار» و چون به رکن عراقی رسد گوید، «اللهم انی اعوذ بک من الشرک و الشک و الکفر والنفاق و الشقاق و سوء الاخلاق و سوء المنظر فی الاهل و المال و الوالد» و چون به زیر ناودان رسد گوید، «اللهم اظلنی تحت ظل عرشک یوم الاظل عرشک اللهم اسقنی بکاس محمد صلی الله علیه و اله و سلم شربه لا اظما بعدها ابدا» و چون به رکن شامی رسد گوید، «اللهم اجعله حجا مبرورا وسعیا مشکورا و ذنبا مغفورا و تجاره لن تبور، یا عزیز یا غفور، رب اففروارحم و تجاوز عما تعلم انک انت الاعز الاکررم» و چون به رکن یمانی رسد گوید، «اللهم انی اعوذبک من الکفر و اغوذبک من الفقر و من عذاب القبر و من فتنه المحیا و الممات و اعوذ بک من الخزی فی الدنیا و الاخره اللهم ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا برحمتک عذاب القبر و عذاب النار» هفت بار همچنین بگردد و هر باری این دعاها می گوید و هر باری را شوطی گویند، در سه شوط به شتاب می رود جلدوار و به نشاط، و اگر به نزدیک خانه زحمت بود دورتر شود تا به شتاب تواند رفت و در چهار شوط بازپسین آهسته رود و هرباری حجر را بوسه دهد و دست به رکن یمانی فراز آورد و اگر نتواند از زحمت به دست اشارت کند، چون هفت شوط تمام شود میان خانه و سنگ بایستد و شکم و سینه جانب راست از روی بر دیوار خانه نهد و دو دست زیر سر خویش به دیوار باز نهاده یا در استار کعبه زند و این جای را ملتزم گویند و دعا اینجا مستجاب بود بگوید، «اللهم یارب البیت العتیق اعتق رقبتی من النار و اعذنی من کل سوء وقنعنی بما رزقنی و بارک لی فیما اتیتنی» و آنگاه صلوات دهد و استغفار کند و حاجتی که در دل دارد بخواهد آنگاه در پس مقام بایستد و دو رکعت نماز کند که آن را رکعتی الطواف گویند و تمامی طواف بدان بود، در رکعت اول الحمد و قل یا ایها الکافرون و در دوم الحمد و قل هو الله احد و پس از تماز دعا کند و تا هفت شوط بنگردد یک طواف تمام نشود و هر هفت باری این دو رکعت نماز کند، آنگاه تا به نزدیک حجر شود و بوسه دهد و ختم کند بدین و به سعی مشغول شود.
آخر باب و دانهٔ میخانه صید شد مرغ دلم که طایر بیت العتیق بود