بوریاش

معنی کلمه بوریاش در ویکی واژه

از خدایان قوم کاسی، که به اوبریاش نیز ترجمه شده‌است. بوریاش از دو‌ کلمه بور - یاش تشکیل شده و خدای رعد یا باران مردم کوهستان نشین زاگروس بوده‌است.

جملاتی از کاربرد کلمه بوریاش

چندی پس از آن با مرگ بورنابوریاش دوم در بابل این سرزمین دچار نافرمانی و آشفتگی شد. آشوراوبالیت یکم به کوریگالزوی دوم پسر یا نوادهٔ بورنابوریاش یاری رساند تا به تاج و تخت بابل برسد. این آغاز مداخله‌های آشور در بابل بود. در نوشته‌های به‌دست‌آمده در عمارنه نامه‌های (دو نامه) آشوراوبالیت یکم به آمنهوتپ سوم و آخناتون فرعونهای مصر باستان دیده می‌شود که دومی دنبالهٔ نامهٔ نخستین است.
آشور-اوبالیت یکم که این رخداد بر او گران آمده بود، در پی اقدامی تلافی‌جویانه، در جنگ داخلی در بابل مداخله کرد، نازی-بوگاش را که بر تخت نشسته بود به زیر کشید، و دیگر پسر بورنابوریاش دوم را با عنوان کوریگالزو-ی دوم (۱۳۳۲–۱۳۰۸ پ. م)، بر تخت پادشاهی بابل نشاند.
آشور-اوبالیت یکم که این رخداد بر او گران آمده بود، در پی اقدامی تلافی جویانه، در جنگ داخلی در بابل مداخله کرد، نازی-بوگاش را که بر تخت نشسته بود به زیر کشید، و دیگر پسر بورنابوریاش دوم را با عنوان کوریگالزو-ی دوم (۱۳۳۲–۱۳۰۸ پ. م)، بر تخت پادشاهی بابل نشاند.
آشور-اوبالیت یکم عنوان «شاه بزرگ» و «شاه گیتی» را برای خود برگزید و خود را «برادر فرعون» خواند؛ که از روابط نزدیک او با مصر خبر می‌دهد. او همچنین، به منظور تحکیم روابط با بابل، دختر خود را به عقد ازدواج بورنابوریاش دوم، شاه بابل درآورد. نتیجهٔ این ازدواج، کاراهارداش بود که پس از درگذشت پدرش، از آن جا که از سوی مادر، نوهٔ آشور-اوبالیت یکم به‌شمار می‌رفت، در پی توطئه‌ای از سوی نیروهای مخالف آشور کشته شد.
آغاز پادشاهی آشور-اوبالیت یکم آغازی شد برای پیدایش آشور به عنوان یک امپراتوری قدرتمند. آشور-اوبالیت یکم عنوان «شاه بزرگ» و «شاه گیتی» را برای خود برگزید و خود را «برادر فرعون» خواند؛ که از روابط نزدیک او با مصر خبر می‌دهد. او همچنین، به منظور تحکیم روابط با بابل، دختر خود را به عقد ازدواج بورنابوریاش دوّم، شاه بابل درآورد. حاصل این ازدواج، کاراهارداش بود که پس از درگذشت پدرش، از آنجا که از سوی مادر، نوه آشور-اوبالیت یکم به‌شمار می‌رفت، در پی توطئه‌ای از سوی نیروی‌های مخالف آشور کشته شد.
زیر یکی فرش وشی گسترد باز بدزدد ز یکی بوریاش
به قانعی که همه کون بوریا پنداشت که کس نیافت از آن بوریاش بوی ریا