بندوبار

معنی کلمه بندوبار در لغت نامه دهخدا

بند و بار. [ ب َ دُ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) حدود و قواعد و آداب زندگی. قیدهای اجتماعی و مانند آن. و آدم بی بند و بار کسی را گویند که در زندگی حدود و رسومی را مراعات نکند و به چیزی پابند نباشد. ( فرهنگ عامیانه جمال زاده ): کارش بی بند و بار است. مرد بی بند و باری است.

معنی کلمه بندوبار در فرهنگ فارسی

حدود و قواعد و آداب زندگی قیدهای اجتماعی و مانند آن . و آدم بی بندوبار کسی را گویند که در زندگی حدود و رسومی را مراعات نکند و به چیزی پابند نباشد .

جملاتی از کاربرد کلمه بندوبار

همه از فضل و تقوی آواره همه بی‌بندوبار و بیکاره
طباطبایی نگاه خوشبینانه‌ای به غرب نداشت. او بارها در آرای خود، تمدن غرب را معیاری برای فساد و بی‌بندوباری در نظر می‌آورد. وی در تفسیر المیزان وقتی که سخن از قانون به میان می‌آید، اینگونه به قوانین غربی می‌تازد که «تمدن عصر حاضر قوانین خود را مطابق هوا و هوس اکثریت افراد وضع و اجرا می‌کند». (تفسیر المیزان، ج ۴، ص ۱۶۰) طباطبایی می‌گفت که قوانین ملل غربی بر بنیان اخلاق مبتنی نیست و لذا به فساد جامعه و شکسته شدن قوانین می‌انجامد. (همان، ص ۱۷۳)
اروین شرودینگر پارتنوفیل بود و تمایل جنسی به دختران تازه‌بالغ داشت و با چندین دختر رابطه داشت. ایتی یونگر، ۱۴ ساله بود که شرودینگر ۳۹ ساله با سوءاستفاده از موقعیتش به عنوان معلم ریاضی، از او سال‌ها سوءاستفاده جنسی کرد. او در ۱۷ سالگی باردار شد، سقط جنین کرد و در اثر نتایج فاجعه‌بار آن عقیم شد. از موارد دیگر، فلیس کراوس ۱۵ ساله و آنه‌ماری برتل ۱۶ ساله بودند. او بعدها با آنه‌ماری ازدواج کرد، اما آن‌طور که برنارد بیگار گفته، بی‌بندوباری جنسی‌اش تغییری نکرد.
قدرت فوق‌العادهٔ ماننا در عهد ایرانزو و تبدیل آن به یک دولت درجهٔ اوّل، پادشاهی‌های نیمه مستقل اطراف را که فرمانفرمایانشان متمایل به استقلال از آشور بودند ناراحت ساخته بود مانند دیوک و متاتی. شکّی نیست که دولت ماننا، مانند دیگر حکومت دولت‌های برده‌دار آن زمان بار سنگینی بر دوش مردم بود؛ ولی تجزیه طلبی شاهکان نیز در اکثر موارد جنبهٔ مخالفت با ترقی داشت. زیرا که بزرگان و اعیان می‌کوشیدند در سرزمین‌های بسیار کوچک خود فرمانروای بی‌بندوبار باشند و این خود از ایجاد یک دولت مقتدر مانع می‌شد و پیدایش قومییت را به تأخیر می‌افکند و کشور را بدست کشورگشایان بیگانه می‌سپرد و به هر تقدیر چنین سرنوشتی از لحاظ مردم، از حکومت شاهان ماننایی بدتر بود.
«این افراد مختلف هستند. اگر [کسانی] اعتقادات آن‌ها را به‌طور کامل قبول کنند-که یکی از آن‌ها نفی وجود پروردگار یا صفات مسلّم اوست-مرتد محسوب می‌شوند و اگر تنها مسائل بی‌بندوباری و شهوانی آن‌ها را بپذیرند همچون حیوان هستند.»
در متون بهائی، داشتن عفت و عصمت، بهتر از صدها هزار سال عبادت ذکر شده‌است. بیت العدل اعظم مرجع حاضر دیانت بهائی، عفت و عصمت را یکی از خطیرترین و برجسته‌ترین مفاهیمی ذکر می‌کنند که در این دورانِ انحطاط و بی‌بندوباری نامحدود، با آن مواجه هستیم و به بهائیان عالم دستور می‌دهند که بایستی نهایت سعی و جهد خود را، در جهت ارتفاع و ارتقاء موازین و معیارهای دیانت بهائی، مبذول کنند.
در اواخر نهضت روشنگری، این پرسش در اذهان وجود داشت که آیا حاکمیت کامل عقل بر مراجع سنتی معرفت، ایمان و اخلاق واقعاً به پیشرفت منجر می‌شود یا خیر و آیا تکیهٔ محض بر عقل، به ماده‌گرایی، تقدیرگرایی، الحاد، شکاکیت یا حتی بی‌بندوباری و سلطه‌جویی نمی‌انجامد؟ کانت می‌خواست نشان دهد با نقادی عقل به دست خود عقل، می‌توان شالوده‌ای استوار و سازگار برای علم نیوتونی از یک طرف و دین و اخلاق سنتی از طرف دیگر، تأسیس کرد. در نهایت، کانت می‌خواست نشان دهد که عقل شایستهٔ همان حاکمیتی است که روشنگری به آن اعطا کرده‌است.
سید ابوالحسن مهدوی معتقد است که نوع پوشش می‌تواند تأثیر زیادی در حفظ یا نابودی اصل حیا داشته باشد. وقتی بی‌بندوباری جنسی، بی‌حجابی و در نتیجه فضای شهوت‌رانی در جامعه عادی شود، طبیعی است که درصد زیادی از مردان، درگیر شهوت‌پرستی در فضایی غیر از خانه خواهند شد.
سرهنگ بازنشسته‌ای که پس از فوت همسرش با معلم جوانی به نام منیژه ازدواج کرده و در شهرستان زندگی می‌کند، مرغداری‌اش را می‌فروشد و به پایتخت بازمی‌گردد تا در کنار دخترانش ملیحه و مه‌لقا زندگی کند. دخترها زندگی بی بندوباری دارند.
شهوت علاقه شدید انسان به یک امر مادی است و مفهوم خاص آن شکمبارگی و بی بندوباری جنسیست و خمودی در مقابل آن است. حد میانه آن عفت و پارسائی است یعنی خویشتنداری.