بستانکار

بستانکار

معنی کلمه بستانکار در لغت نامه دهخدا

بستان کار. [ ب ِ ]( نف مرکب ) داین. ( واژه های نو فرهنگستان ایران ). طلبکار مقابل بدهکار و مدیون و مقروض. ( دزی ج 1 ص 83 ).
- بستانکار با وثیقه ؛ بستانکاری که طلبش بوسیله وثیقه تضمین شده باشد. ( فرهنگ فارسی معین ).
- بستانکار عادی ؛ بستانکاری که وثیقه ندارد و حق تقدمی هم ندارد. غریم. ( فرهنگ فارسی معین ).
بستان کار. [ ب ُ ] ( نف مرکب ) باغبان. آنکه مباشر کار باغ ، بستان و بوستان باشد. || صیفی کار.

معنی کلمه بستانکار در فرهنگ معین

(بِ ) (ص فا. ) طلبکار.

معنی کلمه بستانکار در فرهنگ عمید

طلبکار، داین، کسی که از دیگری پول یا کالایی طلب دارد که باید بگیرد.

معنی کلمه بستانکار در فرهنگ فارسی

طلبکار، دائن، کسی که ازدیگری پول یاکالائی، طلب دارد که باید بگیرد
( صفت ) طلبکار داین مقابل بدهکار یا بستانکاربا وثیقه تضمین شده. یا بستانکار عادی . بستانکاری که وثیقه ندارد و حق تقدمی هم ندارد غریم ( جمع : غرما )

معنی کلمه بستانکار در دانشنامه عمومی

بستانکار ( یا دائن یا طلب کار ) کسی است که «حقی» بر گردن دیگری ( بدهکار یا مدیون ) دارد.
حساب بستانکاران در دفاتر حسابداری و ترازنامه گروهی از تعهدات و بدهی های سازمان هستند که می توانند در قالب یک شخص حقیقی یا حقوقی، بانک ها، موسسات مالی و اعتباری و. . . در ازای خرید نسیه مواد اولیه، کالا، خدمات و دیگر موارد به وجود آیند.
در حسابداری دوطرفه، حساب بستانکار در سمت چپ ترازنامه نمایش داده می شود.
طبق ماده ۵۱۴ قانون تجارت، بستانکاران عادی را اصطلاحاً غرماء می نامند.
• درگاه حسابداری
• حسابداری
• اصطلاحات حسابداری
• مقاله های بدون منبع
• همه مقاله های بدون منبع
• همه مقاله های خرد
• مقاله های خرد حسابداری

معنی کلمه بستانکار در ویکی واژه

طلبکار.

جملاتی از کاربرد کلمه بستانکار

چنانچه بدهکار ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ اجرائیه نسبت به پرداخت بدهی خود اقدام ننماید، بنا به تقاضای بستانکار، اداره ثبت پس از ارزیابی تمامی مورد معامله و قطعیت آن، حداکثر ظرف مدت دو ماه از تاریخ قطعیت ارزیابی با برگزاری مزایده نسبت به وصول مطالبات مرتهن به میزان طلب قانونی وی اقدام و مازاد را به راهن مسترد می‌نماید. ماده ۳۴ اصلاحی ثبت