برسوم

معنی کلمه برسوم در لغت نامه دهخدا

برسوم. [ ب َ ] ( اِ ) برسم شاخه درخت گز. ( از یادداشت مؤلف ). رجوع به برسم شود.
برسوم. [ ] ( اِ ) بعربی قسب است. ( فهرست مخزن الادویه ).

معنی کلمه برسوم در فرهنگ فارسی

بعربی قسب است .

جملاتی از کاربرد کلمه برسوم

جهانیان برسوم تو تهنیت گویند ترا برسم کسان تهنیت نگویم من
پس یک هست چه بود؟ مگر نیست، پیش از همه چیز او یکی بود، بهیچ چیز دونشد. الا کل شیٔ ما خلا اللّه باطل هرگز کس گفت کی یکی، مگر آن یکی، آنکس که گفت یکی، او نبود آنجا او بود که می‌گفت که یکی. واحد که بود؟ تو واحد از عدد همی درست کنی، از احد می درست باید کرد، تو می‌گوئی که دوم نیست معدود، رسم هم نیست محدود، همه اوست و شاهد و مشهود، محقق برسم ایذ راست اما در حقیقت نیست برسوم هست است، اما در اصول نیست آب و گل برجاست. اما آب و گل نه برجاست، در عدد هست است، اما درآمد نیست. قیمت در برابر دیو برجاست، اما در برابر حق نیست، از علقه و نطفه هست است، اما در دیدهٔ تحقیق و ازل بین نیست، ار دو روا بود، صدهزار روا بود، وحدانیت عدد تباه کرد و فردانیت حدود نیست کرد، و حقیقت رسوم بشست و هستی او بحقیقت، هیچ بنگذاشت، از حقیقت نه دهن از دهن شنود که روح از روح شنود روح هم بهانه، بل که حق از حق شنود، از حق حراز حق نشنود، بحق جز از حق نگوید. اما ببهانه می‌سازد جای، ای من غلام آن جای!
«التعلل برسوم الإسناد بعد انتقال أهل المنزل والناد» (توجیه حق انتساب پس از انتقال خانوار و باشگاه)
و قال ابویزید٭ لکل واحد حال و لاحال للعارف لا نه محیت رسومه برسوم غیره و غیب آثاره بآثار غیره، فقام الجلیل لعبده بصفاته، دون شیء من عبده من غیره. و قال: لایزال العبد عارفاً مادام جاهلاً،
و گفت: تصوف نه رسوم است ونه علوم لیکن اخلاقی است یعنی اگر رسم بودی به مجاهده بدست آمدی و اگر علم بودی به تعلم حاصل شدی بلکه اخلاقی است که تحلقوا باخلاق الله بخلق خدای بیرون آمدن نه برسوم دست دهد و نه بعلوم.