برخال

معنی کلمه برخال در فرهنگستان زبان و ادب

{fractal} [ریاضی] ساختاری هندسی متشکل از اجزایی که با بزرگ کردن هر جزء به نسبت معین، همان ساختار اولیه به دست آید

معنی کلمه برخال در ویکی واژه

ساختاری هندسی متشکل از اجزایی که با بزرگ کردن هر جزء به نسبت معین، همان ساختار اولیه به دست آید.

جملاتی از کاربرد کلمه برخال

برخالق و در مخلوق هم عابد و هم معبود بر واجب و در امکان هم ساجد و هم مسجود
پرستنده بشنید و آمد دوان برخال شد تند وخسته روان
در ملامت سخت بربسته کمر میزد او را طعن برخال بصر
دادیم دل و دین همه برخال و خط دوست تا شیخ نگوید که مواسات نکردیم
موسیقی همچنین از طریق نمودهای طبیعت ساخته می‌شود. این مدل‌های بی نظم آثاری موسیقائی از الهامات موزون و ناموزون طبیعت می‌سازند. برای مثال از سال ۱۹۷۰ برخال‌ها به عنوان مدلی برای آهنگسازی‌های الگوریتمی مورد مطالعه قرار گرفتند.