باسترک

باسترک

معنی کلمه باسترک در لغت نامه دهخدا

باسترک. [ ت َ رَ ] ( اِ ) نوعی از سار. ( ناظم الاطباء ). مرغی است. ( یادداشت مؤلف ). به ترکی صغرجق. ( فرهنگ شعوری ) :
در دست غمت را ( کذا؟ ) شده ام آنچنان زبون
در پنجه شاهین فتاده چو باسترک ( ؟ ).میرنظمی ( از شعوری ).

معنی کلمه باسترک در دانشنامه عمومی

باسترک ها ( به انگلیسی: Thrasher ) گروهی از پرندگان گنجشک سان جهان جدید هستند که به پرندگان مقلد و گربه مرغ های جهان جدید مربوط می شوند. مانند آن ها در خانواده مقلدمرغان هستند. ۱۵ گونه در یک جنس بزرگ و ۴ سردهٔ تک نماد وجود دارد.
نام رایج آنها رفتار این پرندگان هنگام جستجوی غذا روی زمین توصیف می کند: آنها از نوک بلند خود برای «کوبیدن» به خاک یا برگ های مرده استفاده می کنند. همه این پرندگان حشرات را می خورند و چندین گونه نیز توت ها می خورند.
سردهٔ Oreoscoptes
• باسترک علفی، Oreoscoptes montanus
سردهٔ کمان دهان ها - باسترک های نمادین
دربردارندهٔ ده گونه
سردهٔ Ramphocinclus
• باسترک سینه سفید، Ramphocinclus brachyurus
سردهٔ Allenia - در گذشته در سردهٔ Margarops
• باسترک سینه پولکی، Allenia fusca
• باسترک سینه پولکی باربادوس، Allenia fusca atlantica - منقرض شده ( حدود ۱۹۹۰ )
سردهٔ Margarops
• باسترک چشم مروارید، Margarops fuscatus

جملاتی از کاربرد کلمه باسترک

آواز آلوچه‌خورک چهچهه دلنوازی است با نغمه‌هایی واضح همانند آواز باسترک سیاه. آواز او شاید با آواز سسک سرسیاه اشتباه گرفته شود ولی از آن آهنگین‌تر است.