بادسری

معنی کلمه بادسری در لغت نامه دهخدا

بادسری. [ س َ ] ( حامص مرکب ) کیفیت و حالت بادسر. عجب و تکبر کردن و مغرور و گردنکش بودن باشد. ( برهان ). عجب و تکبر و غرور و گردنکشی. ( ناظم الاطباء ). کله پربادی. کبر. نخوت. خودپسندی. خودبینی. ازخودپری. خودخواهی و غرور و سبک سری. ( فرهنگ شاهنامه رضازاده شفق ) :
آنکه درو بادسری راه کرد
هم ز بریدن سرش آگاه کرد.امیرخسرو ( از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 197 ص آ ).رجوع به بادساری شود. ( آنندراج ). || بیقیدی. ( فرهنگ شاهنامه رضازاده شفق ).

معنی کلمه بادسری در فرهنگ عمید

۱. عجب، تکبر، خودخواهی: آن که در او بادسری راه کرد / هم به پریدن سرش آگاه کرد (امیرخسرو۱: ۱۱۶ ).
۲. گردنکشی.

معنی کلمه بادسری در فرهنگ فارسی

عجب و تکبر کردن

جملاتی از کاربرد کلمه بادسری

باشد اینها حرکات خنک و بادسری که در آن روضه کنی گشت شهستان گستاخ
این داستان در روایات ابراهیمی بعدی زیر بسط و جزئیات مفصلی رفت، و به‌طور جامعی توسط پژوهشگران امروزی کتاب مقدس تجزیه و تحلیل شده‌است. تفسیرها و اعتقادات در ارتباط با آدم و حوا و داستانی که بر محور آنان می‌چرخد، در میان فِرَق و ادیان مختلف متنوع است؛ برای مثال، نسخه اسلامی داستان، این را در نظر دارد که آدم و حوا متساویاً مسئول گناهان بادسری یا تکبرشان بودند، به جای این که حوا اولین کسی باشد که بی‌ایمانی [یا پیمان‌شکنی] کرده باشد. داستان آدم و حوا اغلب در هنر به تصویر کشیده می‌شود، و تأثیری مهم در ادبیات و شعر داشته‌است. داستان هبوط آدم، اغلب به عنوان این که یک تمثیل است، درک می‌شود.