باد آورده

معنی کلمه باد آورده در لغت نامه دهخدا

( بادآورده ) بادآورده. [ وَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) آنچه بادبا خود آورد. آب آورده. بادآورد. خودرو :
باغبان بیرون کن این گستاخ بادآورده را
خوش نمی آید بگل این های های عندلیب.صائب ( از آنندراج ).|| مالی که بی تحمل رنجی بدست آید.
- امثال :
بادآورده را باد می برد : که بادآورده را بادش برد باز، نظیر: هر آنچه آسان یافتی آسان دهی. ( مولوی از امثال و حکم دهخدا ).
بر باد رود هر آنچه از باد آید. رجوع به بادآورد شود.

معنی کلمه باد آورده در فرهنگ معین

( باد آورده ) (وَ دِ ) (اِمر. ) چیزی که بدون رنج به دست آمده باشد.

معنی کلمه باد آورده در فرهنگ عمید

( بادآورده ) آنچه باد آن را بیاورد، [مجاز] چیزی که مفت و بی زحمت به دست آید.

معنی کلمه باد آورده در فرهنگ فارسی

( باد آورده ) ( اسم ) ۱ - آنچه را که باد حمل کرده اکثر باد آورد. ۲- چیزی که آسان بدست آمده باشد باد آورده را باد می برد .

معنی کلمه باد آورده در ویکی واژه

چیزی که بدون رنج به دست آمده باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه باد آورده

یکی دانش آباد آورده پیدا بتحقیق پیدا و پنهان دانش
با غبار وهمی از هستی قناعت کرده‌ایم خاک باد آورده ی ماگنج بادآورد ماست
باد آورده بگلشن مژده نوروز را گل نود از شاخساز آن موکب فیروز را
اگر گنجیت باد آورد باید سوی هامون رو که در هر گام صد گنج است باد آورده در هامون
بداند، هر کرا داننده نامست که باد آورده را بادی تمامست
سنبل از تشویش باد آورده سر در پای سرو گوئیا زلف است سر بنهاده بر زانوی دوست
دوش از برای مطبخش هیزم به مژگان برده ام گفت از کجا آورده ای این خاک باد آورده را