ایلاج

معنی کلمه ایلاج در لغت نامه دهخدا

ایلاج. ( ع مص ) ( از «ول ج » ) درآوردن و قوله تعالی : یولج اللیل فی النهار و یولج النهار فی اللیل. ( قرآن 13/35 ). ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). درآوردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24 ).درآوردن چیزی در میان چیزی. ( غیاث اللغات ). سپوختن.مقابل اخراج. ادخال. درآوردن. داخل کردن : ایلاج واخراج به مشاهده معاینه دهد. ( سندبادنامه ).
دی شوی بینی تو اخراج بهار
لیل گردی بینی ایلاج نهار.مولوی.

معنی کلمه ایلاج در فرهنگ معین

[ ع . ] (مص م . ) در آوردن ، داخل کردن .

معنی کلمه ایلاج در فرهنگ عمید

داخل کردن، درآوردن.

معنی کلمه ایلاج در فرهنگ فارسی

۱- (مصدر ) در آوردن شب . یا ایلاج نهار. آوردن روز .

معنی کلمه ایلاج در ویکی واژه

در آوردن، داخل کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه ایلاج

میگوید: گرد جای نماز مگردید در حال جنابت. اگر گوئیم لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ میگوید: گرد جای نماز مگردید، تقدیر چنان باشد که: لا تقربوا موضع الصّلاة و هو المسجد، فحذف المضاف و أقام المضاف الیه مقامه. جنب نامی است مرد را و زن را، و وحدان را و جمع را، یقال: رجل جنب و امرأة جنب و رجال جنب و نساء جنب. جنابت بایلاج حاصل شود یعنی: بتغییب الحشفة فی ایّ فرج کان، اگرچه انزال با آن نبود، یا بانزال حاصل شود اگرچه ایلاج با آن نبود، و مرد و زن در آن یکسان است.
ستد و دادی بکرد و معاملتی تمام از جای برگرفت. چنانکه زن از خوشی در زیر او چون سنگ آسیا بر خود می گشت و کفه به غربال می زد. گرمابه بان متفحص وار از شکاف در نظاره می کرد و آن ایلاج و اخراج مشاهده و معاینه می دید که ابوالعصب از سر غضب، بی ادب وار کار می گزارد. خجل و تنگدل شد. آواز داد که بیرون آی. خود زن را از عشق آن طره زلف و ظرافت و لطف، پروای جواب نبود. تا آخر به عنف و تهدید و زجر و تشدید آواز بلند کرد. زن از سر طنز و استهزا گفت: برو ساعتی توقف کن که شاهزاده دستوری نمی فرماید و هنوز دربند آنست که شغلی گزارد و بر شکم شاهزاده نشست و از دو دست به گرد میان او کمر بست و به زبان حال می گفت:
دی شوی بینی تو اخراج بهار لیل گردی بینی ایلاج نهار