ام. اس
معنی کلمه ام. اس در لغت نامه دهخدا

ام. اس

معنی کلمه ام. اس در لغت نامه دهخدا

( آماس ) آماس. ( اِ ) آماه. وَرَم. تورّم.باد. نَفخ. برآمدگی. پف کردگی. تَهَبﱡج :
لیکن از راه عقل هشیاران
بشناسند فربهی زآماس.ناصرخسرو.مُتنبی نکو همی گوید
بازدانید فربهی زآماس.مسعودسعد.و زنان از بهر درد و آماس رحم پنبه بدان تر کنند و برگیرند عظیم سود کند. ( نوروزنامه ).
بسی فربه نماید آنکه دارد
نمای فربهی از نوع آماس.سنائی.عقل را حایل جحیم شناس
نبود همچو فربهی آماس.سنائی.کسی که چشم خرد دارداز اکابر عصر
نظر بحالت او می کنم ز روی قیاس
بعینه مثلش آن حریص محروم است
که بازمی نشناسد ز فربهی آماس.ابن یمین.وفعل آن آماسیدن و آماس کردن و آماس گرفتن. و در متعدی آماسانیدن است.
- آماس لهات ، آماس مزمن لهات ؛ افتادن زبان کوچک.
آماس. ( ع اِ ) ج ِ اَمْس.

معنی کلمه ام. اس در فرهنگ معین

( آماس ) ( اِ. ) = آماز: ورم ، برآمدگی ، آماده و آماز نیز گویند.

معنی کلمه ام. اس در فرهنگ عمید

( آماس ) ۱. برآمدگی و تورم عضوی از بدن در اثر بیماری، جراحت یا کوفتگی، ورم.
۲. برآمدگی غیرعادی.

معنی کلمه ام. اس در فرهنگ فارسی

( آماس ) ( اسم ) ورم تورم باد نفخ بر آمدگی .
آماز، آماه: ورم، بر آمدگی وتورم عضوی ازبدن

معنی کلمه ام. اس در فرهنگستان زبان و ادب

[پزشکی] ← تصلب پراکنده

معنی کلمه ام. اس در دانشنامه عمومی

اماس یک منطقهٔ مسکونی در الجزایر است که در استان بشار واقع شده است.
اماس ۴۳۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

معنی کلمه ام. اس در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:اسکلروز متعدد

معنی کلمه ام. اس در ویکی واژه

M. S
بیماری عصبی پیش رونده‌ای که به تدریج باعث ضعف، اختلال‌های حسی و حرکتی، و اختلال در بینایی و گفتار می‌شود.

جملاتی از کاربرد کلمه ام. اس

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا... هم نداست و هم شهادت، و هم تهنیت و هم مدحت، ندایی با کرامت، شهادتی با لطافت، تهنیتی بر دوام، مدحتی تمام. اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ بر ذوق علم صبر سه قسم است: بر ترتیب اصبروا و صابروا و رابطوا اصبروا صبر بر بلاست، صابروا صبر از معصیت، رابطوا صبر بر طاعت. صبر بر بلا صبر محبانست، صبر از معصیت صبر خائفانست، صبر بر طاعت صبر راجیانست. محبّان صبر کنند بر بلا تا بنور فراست رسند، خائفان صبر کنند از معصیت تا بنور عصمت رسند، راجیان صبر کنند بر طاعت تا بانس خلوت رسند. علی الجمله بنده را بهمه حال صبر به، که رب العزة میگوید وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ. و اگر صابران را از علو قدر و کمال شرف همین بودی که إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ تمام بودی که این منزلت مقربانست و رتبت صدّیقان.
گوشه‌های بدنه هشت ضلعی این مقبره به صورت ستون‌های سنگی نازک شبیه به میله‌هایی ساخته شده‌است که پایه قاب یورت را تشکیل می‌دهد. بر اساس توصیف گرافیکی ام. است. بولادف، «معماری که مقبره را ساخته‌است از یک بیضی برای ترسیم شبح سازه استفاده کرده بوده‌است.»
«وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا» ان در محل رفع است، یعنی فحرم علیکم الاستقسام بالازلام، و هو أن یطلب علم ما قسم له من الخیر و الشر من الازلام. استقسام آنست که آن قسمت که اللَّه کرده در غیر از خیر و شر وی، علم آن باین ازلام جوید، و این آن بود که در جاهلیت چوبها ساخته بودند و مانند تیرها در بیت الاصنام نهاده، بر بعضی نوشته که: امرنی ربی، و بر بعضی: نهانی ربی، و بر بعضی نوشته که: یسلم، و بر بعضی: لا یسلم، و بر بعضی: یرجع و یغنم، و بر بعضی: لا یرجع و لا یغنم. پس چون یکی را از ایشان کاری پیش آمدی یا قصد سفر داشتی در آن بیت الاصنام شدی و آن تیرها زیر جامه پوشیده کرده، یکی بیرون آوردی، و آن نبشته که برآمدی بر آن حکم کردی از امر و نهی، و گفته‌اند: این استقسام بالازلام آن بود که جانوری میکشتند میان قومی بقمار، و آن گه چوبی فرا می‌گرفتند و نامهای ایشان بر پهلوهای آن می‌نوشتند، پس می‌بگردانیدند بر مثال آن قرعه چوب که فالگیران بگردانند.
قبله گاهی میرزا ابراهیم عزم اندیش خدمت است چنان پندارم شطری وقایع من و معاندین را مستحضر باشد عرض خواهد نمود تا التفات ملوکانه سرکار چه کند. انشاء الله در مراقبت کسان ایشان که در حقیقت از خود من می باشند کوتاهی نخواهم کرد. خدام اشرف والاقدر او را درست بدانند و ملوکانه تربیت و تقویت نمایند، که در پناه رحمت والا از شماتت دوست و ملامت دشمن آزاد گردد. اگر تقویت اشرف والا نباشد او را هم آسوده نخواهند گذاشت، و بایست عیال او را از دست اعادی بی محرم روانه طهران یا عتبات نمود. اگر کاری می فرمودید که سرکار خداوندی سرکشیک چی باشی دام اقباله دو کلمه به احضار من صادر می فرمودند این بقیت عمر جانم از شریک ولایتی خود و بدخواه خلاص می شد. شما می دانید من توقع مال و منصب و مواجب ندارم خدمت مفت را هم به همه کس رایگان می کنم. از احضار من ضرر و زیانی نخواهد رسید. کوتاهی مفرمائید که دیده در راه است. پیوسته صدور ارقام علیه و احکام سنیه را مترصدم، انبازان محفل والا را یکان یکان به جان و دل سگ و بنده ام. استدعای پاس ودیعه بندگی است، صاحب اختیارید.