المده

معنی کلمه المده در لغت نامه دهخدا

المده. [ اَ ل َ دِه ْ ] ( اِخ ) یکی از دیههای کجور. ( مازندران و استراباد رابینو ص 113 و 151 و ترجمه همان کتاب ص 147و 152 ). در فرهنگ جغرافیایی ایران آمده : المده قصبه ای است مرکز قشلاقی دهستان کجور بخش مرکزی شهرستان نوشهر، در 24 هزارگزی خاور نوشهر و 24 هزارگزی باختر بابلسر سر راه شوسه. در دشت واقع و مرطوب معتدل است. سکنه آن 600 تن شیعه اند که به گیلکی و فارسی سخن میگویند. آب آن از کچ رود تأمین میشود و محصول آن برنج و مختصر گندم ، و شغل مردم زراعت و کسب است. دبستان ،ژاندارمری ، آمار، جنگلبانی و در حدود 80 باب دکانهای مختلف کنار شوسه دارد. راه شوسه گلندرود از این قصبه منشعب میشود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

معنی کلمه المده در فرهنگ فارسی

یکی از دیه های کجور

جملاتی از کاربرد کلمه المده

أَ فَبِهذَا الْحَدِیثِ، ای بهذا القرآن، سمّاه حدیثا لان فیه ذکر حوادث الامور، أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ ای مکذّبون کافرون و المدهن المنافق الذی یجری فی الظاهر علی خلاف ما هو فی الباطن. ادهن و داهن اذا اسرّ خلاف ما اظهر. و قیل المدهن المنافق الذی یلین جانبه لیخفی کفره و اصله من الدهن.
اوزگه عالمده مگر تو کسم غمیندن یاشلر یوخسه بدسیلا به دوزمزلر بود اغلر تاشلر