معنی کلمه افزايش در لغت نامه دهخدا
که پیروزگر باد همواره شاه
به افزایش دانش و دستگاه.فردوسی.نکاهد از این گنج کافزایش است
بما بر کنون جای بخشایش است.فردوسی.من این را که بی تاج و آرایش است
گزیدم که این اندر افزایش است.فردوسی.مرا از بزرگان ستایش بود
ستایش ورا در فزایش بود.فردوسی.که یکسر بیزدان ستایش کنند
ستایش ورادر فزایش کنند.فردوسی.هست ازو بخشش و بخشایش ما
هست از او کاهش و افزایش ما.جامی. || کثرت. وفور. فراوانی. افزونی. ( ناظم الاطباء ).
- افزایش و کاهش نور قمر ؛ مراد از آن فزونی و کاهش یافتن قرص ماه است در نظر ما، و چگونگی آن.رجوع به التفهیم ابوریحان بیرونی ص 83 شود.