اغتسال

معنی کلمه اغتسال در لغت نامه دهخدا

اغتسال. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) شستن و غسل کردن. ( فرهنگ نظام ). غسل آوردن : اغتسل بالماء؛ غسل آورد. ( منتهی الارب ).غسل کردن با آب. ( ناظم الاطباء ). تن را شستن : غسل الرجل ؛ غسل بدنه. ( از اقرب الموارد ). || خوشبویی آلودن. ( آنندراج ). خوشبوی آلودن : اغتسل بالطیب ؛خوشبوی آلود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ببوی خوش آلوده شدن : اغتسل بالطیب ؛ تضمخ. ( از اقرب الموارد ). || خوی کردن اسب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ). عرق کردن اسب. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه اغتسال در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) سر و تن شستن ، شستن .

معنی کلمه اغتسال در فرهنگ عمید

غسل کردن، سر و تن شستن، شست وشو کردن.

معنی کلمه اغتسال در فرهنگ فارسی

غسل کردن، سروتن شستن، شستشوکردن
( مصدر ) ۱ - سرو تن شستن . ۲ - ( اسم ) تن شویی شست و شو .

معنی کلمه اغتسال در ویکی واژه

سر و تن شستن، شستن.

جملاتی از کاربرد کلمه اغتسال

یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ ای اذکر یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ و احذر «یوم» تمتحن الضّمائر فیجازی کلّ انسان علی معتقده من التّکذیب و التّصدیق. و قال عطاء بن ابی رباح «السّرائر» فرائض الاعمال کالصّوم و الصّلاة و الوضوء و الاغتسال من الجنابة فانّها سرائر بین اللَّه و بین العبد، فلو شاء العبد لقال صمت و لم یصم و صلّیت و لم یصل و اغتسلت و لم یفعل، فتختبر حتّی یظهر من اداها ممّن ضیّعها. و فی الخبر عن عبد اللَّه بن عمرو قال: قال رسول اللَّه (ص): «ثلاث من حافظ علیهنّ فهو ولیّ اللَّه حقّا و من اختانهنّ فهو عدوّ اللَّه حقّا: الصّلاة و الصّوم و الجنابة».
وَ إِذْ قالَ مُوسی‌ لِقَوْمِهِ بنی اسرائیل: یا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِی؟ و ذلک انّهم کانوا یقولون انّ به عیبا و انّه آدر ای لم لا توقروننی مع علمکم أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ و الرسول یعظم و یحترم فیه تسلیة للنبیّ (ص)، ای اذا آذاک المنافقون فتذکّر موسی (ع) و ایذاء قومه ایّاه. فَلَمَّا زاغُوا ای عدلوا عن احکام الشریعة بارتکاب ما نهوا عنه من المحظورات و ترک ما امروا به من الواجبات. أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بان خلق فیها شکّا و ضلالة و امالها عن الهدی عقوبة لهم عن معاصیهم و قیل: لمّا زاغوا عن العبادة، أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بان خلق فیها شکّا عن الارادة. و قیل: فی نظم الآیة تقدیم و تأخیر و المعنی فلمّا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ زاغوا نظیره. و من یؤمن باللّه یهد قلبه. وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ. ای لا یهدی الی دینه الّذین فی علمه انّهم یموتون کفّارا و نظیر الآیة قوله فی الاحزاب: لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ آذَوْا مُوسی‌ کان موسی (ع) حییّا، کریما، ستیرا، یغتسل مستترا و کان بنو اسرائیل یغتسلون عراة فقالوا: انّ موسی لا یستتر الّا لسوء به فاتّهموه بالادرة فخلا یوما للاغتسال و هم اذ ذاک فی التیه فتعرّی و وضع ثیابه علی الحجر الّذی یسقبهم فسار الحجر و ذهب بثیابه علی الماء یهوی کالطیر أی یسرع و هو یعد و خلفه بیده العصا و یقول: ثیابی حجر، ثیابی حجر، ثمّ لحقه و طفق ضربا بالحجر. قال ابو هریرة فو اللَّه لقد رأیت ندوب عصاه بالحجر و هو قوله عزّ و جلّ فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا و ذلک انّ بنی اسرائیل نظروا الیه حین یعد و خلف الحجر.
مقاتل گفت: «ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ» زنا میخواهد در سر و در علانیه، و این بدان آمد که قریش از زنا بظاهر می‌پرهیز کردند، و آن را کراهیت می‌داشتند، اما بباطن در آن بأس و بزه نمی‌دیدند، و از آن ننگ نمیداشتند. رب العزّة گفت: زنا بگذارید هم در آشکارا و هم در نهان، که هر دو بزه کاری است. همانست که جای دیگر گفت: وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ، و قال النبیّ (ص): «ما من ذنب اعظم عند اللَّه من نطفة حرام یضعها رجل فی رحم لا تحلّ له، و ما ضجّت الارض من عمل یعمل علی ظهرها کضجّتها من سفک دم حرام، او اغتسال جنابة من حرام، و من قدر علی امرأة حراما، فترکها مخافة اللَّه عز و جل، امّنه اللَّه من الفزع الاکبر، و حرّمه علی النار».
و در فضیلت غسل مصطفی (ص) گفت در آن حدیث معروف: «رایت البارحة عجبا، رأیت رجلا من امتی و النبیون قعود حلقا حلقا، کلما دنا الی حلقة طرد، فجاءه اغتساله من الجنابة و أخذ بیده، فأقعده الی جنبی».
روی سعید بن المسیب عن عبد الرحمن بن سمرة قال قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم: لقد رأیت اللیلة عجبا، رأیت رجلا من امتی اتاه ملک الموت لیقبض روحه فجاءه برّه بوالدیه فدرأه عنه، و رأیت رجلا من امّتی قد استوحشه الشیاطین فجاءه ذکر اللَّه عز و جل فخلّصه من بینهم، و رأیت رجلا من امّتی قد بسط علیه عذاب القبر فجاءه وضوئه فاستنقذه منه و رایت رجلا من امّتی قد أخذته الملائکة العذاب فجاءه صلوته فاستنقذته من ایدیهم، و رأیت رجلا من امتی یلهث عطشا کلّما أتی حوضا منع، فجاءه صیام شهر رمضان فاخذ بیده فسقاه و ارواه، و رأیت رجلا من امّتی و النبیّون قعود حلقا حلقا، کلّما اتی حلقة طرد منها، فجاءه اغتساله من الجنابة فاخذ بیده فاقعده الی جانبی، و رأیت رجلا من امتی من بین یدیه ظلمة و عن یمینه ظلمة و عن شماله ظلمة و من فوقه ظلمة و من تحته ظلمة، فهو متحیر فی الظلمات، فجاءته حجّته و عمرته فاستخرجتاه من الظلمة و ادخلتاه فی النّور، و رأیت رجلا من امتی یکلّم المؤمنین و لا یکلّمه المؤمنون، فجاءته صلة الرحم. فقال یا معشر المؤمنین ان هذا وصول لرحمی فکلّمه المؤمنون، و صافحوه و کان معهم، و رأیت رجلا من امتی یتقی وهج النار و شررها بیده و وجهه، فجاءته صدقته فصارت ظلا علی رأسه و سترا علی وجهه، و رأیت رجلا من امتی قد اخذته الزبانیة فجاءه امره بالمعروف و نهیه عن المنکر، فاستخرجاه و سلّماه الی ملائکة الرحمن فکان معهم، و رأیت رجلا من امّتی جاثیا علی رکبتیه بیّنه و بین اللَّه حجاب، فجاء، حسن خلقه فاخذه بیده فادخله علی اللَّه عز و جل، و رأیت رجلا من امّتی قد هوت صحیفته تلقاء شماله فجاءه خوفه من اللَّه فأخذه صحیفته فجعلها فی یمینه، و رأیت رجلا قائما علی شفیر جهنم فجاء وجله من اللَّه فاستنقذه من ذلک، و رأیت رجلا من امّتی قد یهوی فی النّار، فجاءه بکاءه و دموعه فاستخرجاه من النار و مضی علی الصّراط، و رأیت رجلا من امتی قد خفّت میزانه، فجاءه افراخه یعنی اولاد الصغار فثقلوا میزانه، و رأیت رجلا من امتی قائما علی الصراط یرتعد کما ترتعد السعفة فی یوم ریح عاصف فجاءه حسن ظنّه باللّه فسکنت روعته و جاوز علی الصراط، و رأیت رجلا من امتی علی الصراط یرجف احیانا و یجثوا احیانا، فجاءته صلوته علیّ فاقامته علی قدمیه و مضی علی الصّراط، و رأیت رجلا من امتی انتهی الی ابواب الجنة و قد غلقت کلها دونه، فجاءته شهادته ان لا اله الا اللَّه ففتحت له ابواب الجنة، فدخل.»
سبب اینکه ایرانیان در روز ششم فروردین (روز خرداد) غسل می‌کنند این است که این روز به هرودا (هئوروتات، خرداد) که فرشتهٔ آب است تعلق دارد و آب را با این فرشته مناسبتی است و از این جاست که مردم در این روز هنگام سپیده دم از خواب بر می‌خیزند و با آب قنات و حوض خود را می‌شویند و گاهی نیز آب جاری بر خود از راه تبرک و دفع آفات می‌ریزند. در این روز مردم به یکدیگر آب می‌پاشند و سبب این کار همان سبب اغتسال است. نیز گفته‌اند سبب آنکه ایرانیان در این روز آب به‌هم می‌پاشند این است که چون در زمستان تن انسانی به کثافات آتش از قبیل دود و خاکستر آلوده می‌شود این آب را برای تطهیر از آن کثافات به هم می‌ریزند و دیگر اینکه هوا را لطیف و تازه می‌کند.