اعطیه

معنی کلمه اعطیه در لغت نامه دهخدا

( اعطیة ) اعطیة. [ اَ ی َ ] ( ع اِ ) ج ِ عَطاء، بمعنی دهش و آنچه بخشیده شده. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). ج ، اَعطیات. رجوع به این کلمه و به عطاء شود.

معنی کلمه اعطیه در فرهنگ معین

(اَ یِ ) [ ع . اعطیة ] (اِ. ) جِ عطاء، بخشش ها، عطاها.

معنی کلمه اعطیه در فرهنگ عمید

= عطا

معنی کلمه اعطیه در فرهنگ فارسی

جمع عطائ
( اسم ) جمع عطائ بخششها عطاها .

معنی کلمه اعطیه در ویکی واژه

اعطیة
جِ عطاء؛ بخشش‌ها، عطاها.

جملاتی از کاربرد کلمه اعطیه

روی سعید بن المسیب عن ابن عباس رض فی قول اللَّه عز و جل وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ الآیة... قال اذا کان یوم القیمة جمع اللَّه تعالی الفقهاء و العلماء، فقاموا صفّا، فیجی‌ء رجل متعلق بامرأة و هو یقول یا رب انت الحکم العدل! کنت انا و هذه قبل النکاح حرامین ثم صرنا بالنکاح حلالین و کانت لها من اللّذة مثل مالی فلم اوجبت لها علیّ الصداق و انت الحکم العدل؟ فیقول اللَّه تعالی و قد اخذت منه مهرا؟ فتقول نعم فیقول من امرک بهذا؟ فتؤمی الی الفقهاء فیقول اللَّه جل جلاله للفقهاء انتم امرتم هذه ان تأخذ منه مهرا؟ فیقولون نعم، فیقول من این قلتم؟ فیقولون یا رب انت قلت فی کتابک وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فیقول اللَّه عز و جل صدقتم. فیقول الزوج و لم اوجبت لها علی الصداق و کنا فی اللذة سواء؟ فیقول اللَّه جل جلاله لانی ابحت لک ان تتلذذ بغیرها، و هی معک و حرمت علیها ان تتلذذ بغیرک ما دامت معک، فلما ابحت لک و حرمت علیها اردت ان اعطیها ما تساویان، فجعلت لها علیک الصداق. فیقول الزوج ثانیا یا رب فلم اوجبت لها علیّ النفقة بعد الصداق؟ فیقول اللَّه جل جلاله لانی فرضت علیها طاعتک ان لا تعصیک ایّ وقت اردتها، و لم افرض علیک طاعتها، فلما فرضت علیها و اسقطت عنک اردت ان اعطیها ما تتساویان، فجعلت لها علیک النفقة بعد الصداق. فیقول الزوج ثالثا یا رب فلم اوجبت علی نفقة الولد و أسقطت عنها و الولد بینی و بینها؟ فیقول اللَّه تعالی لانک حملت الولد فی ظهرک خفا و وضعته شهوة، و حملته ثقلا و وضعته کرها، من هاهنا اسقطت عنها النفقة و اوجبت علیک. فیقول الزوج رابعا فلم اوجبت علیّ نفقة الولد بعد خروجه من الرضاعة و فی الکبر و اسقطت عنها؟ فیقول اللَّه تعالی جعلت ذلک غیر انی عوضتک، فیقول بماذا یا رب؟ فیقول اذا مات الولد قسمت میراثه اثلاثا: للام الثلث، و للاب الثلثان، ثلث بازاء ثلث الام و الثلث الآخر عوضا عن النفقة. فیقول الزوج خامسا فی کتابک انت قلت وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ و قد تساوینا فاین درجتی علیها؟ فیقول اللَّه عزّ و جلّ: درجتک علیها انی جعلت امرها الیک ان شئت طلقتها و ان شئت امسکتها، و لیس الیها ذلک. ثم یقول اللَّه عز و جل للفقهاء و العلماء کیف ترون حکمی و قضایی من قضاء قضاتکم فی دار الدنیا؟ فیقولون یا رب انت الحکم العدل ما رأینا من قضاتنا فی دار الدنیا شیئا من ذلک.
و قال علی بن ابی طالب ع «ما اری رجلا ولد فی الاسلام او ادرک عقله الاسلام یبیت ابدا حتی یقرأ هذه الآیة: اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ... و لو تعلمون ماهی انما اعطیها نبیّکم من کنز تحت العرش لم یعطها احد قبل نبیّکم و ما بث لیلة قط حتی اقرء بها ثلاث مرّات، اقرأها فی الرکعتین بعد العشاء الآخرة و فی وتری و حین آخذ مضجعی من فراشی».
و قیل یمحو ما یشاء من اعضاء الاموات فی قبورهم و ابشارهم و شعورهم و یثبت الارواح فلا تغیرها عن حالها حتّی یردّها الی النّفوس. و قیل یمحو اللَّه ما یشاء و یثبت یعنی: «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ» و گفته‌اند این محو و اثبات را روزی و وقتی معین نام زد نیست که ربّ العزّه می‌گوید: «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ» یعنی محوا و اثباتا. قومی گفتند روز پنج شنبه است چنانک بیان کردیم در اقوال، قومی گفتند دهم ماه رجب است، قومی گفتند شب قدر است یعنی لیلة التقدیر و درست آنست که مصطفی (ص) گفت بروایت ابو الدرداء و جماعتی صحابه و خبر در صحیح است، قال رسول اللَّه (ص): ینزل اللَّه تعالی فی آخر ثلث ساعات یبقین من اللّیل فیفتح الذکر فی السّاعة الاولی الّذی لا یراه احد غیره فیمحو ما یشاء و یثبت، ثمّ ینزل فی السّاعة الثّانیة الی جنّة عدن و هی داره التی لم ترها غیره و لم یخطر علی قلب بشر و هی مسکنه لا یسکنها من بنی آدم غیر ثلاثة: النبیین و الصّدّیقین و الشّهداء، ثمّ یقول طوبی لمن دخلک ثمّ ینزل فی السّاعة الثّالثة الی السّماء الدّنیا بروحه و ملائکته فتنتفض فیقول قومی بعزّتی فیطلع الی عباده یقول الا هل من مستغفر یستغفرنی فاغفر له، الا هل من سائل یسئلنی فاعطیه، الا هل من داع یدعونی فاجیبه حتّی یکون صلاة الفجر
وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ قال الکلبی و مجاهد و مقاتل: و بالاسحار یصلّون و ذلک انّ صلوتهم لطلب المغفرة و فی الخبر الصحیح روی ابو هریرة قال: قال النبی ینزل اللَّه الی السماء الدنیا کل لیلة حین یبقی ثلث اللیل فیقول انا الملک من الذی یدعونی فاستجیب له، من الذی یسئلنی فاعطیه، من الذی یستغفرنی فاغفر له.
حم وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ، إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ این شب مبارک بقول بیشتر مفسران، شب نیمه شعبان است، آن را مبارک خواند از بهر آنکه پر خیر و پر برکت است. همه شب داعیان را اجابت است، سائلان را عطیت است، مجتهدان را معونت است، مطیعان را مثوبت است، عاصیان را اقالت است، محبان را کرامت است. همه شب درهای آسمان گشاده، جنات عدن و فرادیس اعلی درها باز نهاده، ساکنان جنّة الخلد بر کنگره‌ها نشسته، ارواح انبیاء و شهداء در علیین فراطرب آمده، همه شب نسیم روح ازلی، از جانب قربت، بدل دوستان میدمد و باد کرم از هواء فردانیت بر جان عاشقان میوزد و از دوست خطاب میآید: هل من سائل فاعطیه؟ هل من مستغفر فاغفر له؟ ای درویش بیدار باش در این شب که همه بساط نزول بیفکنده و گل وصال جانان در باغ رازداری شکفته، نسیم سحر مبارک، بهاری‌وار میدمد، و پیغام ملک برمزی باریک و برازی عجیب میگوید: أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ و انشدوا:
انّی لاعطیه و لا ابالی
و در آثار بیارند که اهل هفت آسمان و کرّوبیان و مقرّبان درگاه عزّت پیوسته این آیت خوانند، و اوّل کسی که در زمین بوی فرو آمد آدم (ع) بود، فقال آدم: قد أمن ذرّیّتی العذاب ما داموا علی قراءتها، پس از آدم (ع) بآسمان باز بردند تا بروزگار ابراهیم خلیل (ع)، آن گه بخلیل فرو آمد، و ببرکت آن آتش نمرود بر خلیل خوش گشت، و بر دشمن خویش ظفر یافت. پس بآسمان باز بردند و به موسی کلیم فرو آمد در آن صحف که اللَّه تعالی بوی داد، و موسی (ع) به برکت این آیت فرعون و هامان و لشکر وی را مقهور کرد، و نصرت و ظفر دید، و کار وی راست شد، پس از موسی (ع) با آسمان بردند تا به سلیمان پیغامبر (ع) فرو آمد، و ملوک زمین منقاد سلیمان شدند، و سر بر خط وی نهادند. و رب العالمین فرمود سلیمان را که در اسباط بنی اسرائیل این ندا کن: الا من احبّ منکم ان یسمع امان اللَّه عزّ و جلّ، فلیحضر الی سلیمان فی محراب داود. کس از ایشان بنماند از احبار و زهّاد و عبّاد و عامه ایشان که نه همه حاضر شدند، و سلیمان (ع) بمنبر ابراهیم (ع) بر شد، و این آیت امان بر ایشان خواند یعنی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. ایشان همه بشنیدند، و شادی کردند، و طرب نمودند، و باتفاق گفتند: «نشهد أنک لرسول اللَّه حقا حقا». پس از سلیمان (ع) بآسمان بردند تا به مسیح (ع) فرو آمد، عیسی بن مریم (ع). و اللَّه تعالی منت بر وی نهاد و گفت: یا ابن العذرا أ تدری ایّ آیة انزلت علیک؟ انزلت علیک آیة الامان، و هی قوله: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. فاکثر من تلاوتها عند قیامک و قعودک و مضجعک و مجیئک و ذهابک و صعودک و هبوطک، فانّه، من وافی یوم القیامة، و فی صحیفته منها ثمانی مائة مرّة، و کان مؤمنا بی، أعتقته من النّار، و ادخلته الجنّة، فلتکن فی افتتاح قراءتک و صلوتک، فانّه من جعلها فی افتتاح قراءته و صلوته، اذا مات علی ذلک لم یرعه منکر و نکیر، و اهوّن علیه سکرات الموت و ضغطة القبر، و کان رحمتی علیه، و افسح له فی قبره، و أنوّر له مدّ بصره، و أخرجه من قبره ابیض الجسم و انور الوجه، و احاسبه حسابا یسیرا، و أثقّل میزانه، و اعطیه النّور التّام علی الصّراط حتّی یدخل به الجنّة.
و اربع من اعطیهنّ فقد اعطی خیر الدنیا و الآخرة: لسان ذاکر و قلب شاکر و بدن صابر و زوجة مؤمنة. اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ، یعنی إلهنا واحد و ان اختلفت اعمالنا فکل یجازی بعمله و لا یؤاخذ بعمل غیره، لا حُجَّةَ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ، ابن عباس گفت حجت اینجا بمعنی خصومت است، فالحجة بمعنی الحجاج کالخصومة بمعنی الخصام، میگوید: خصومت میان ما و شما بقتال نیست که مرا بدعوت، فرموده‌اند و بقتال نفرموده‌اند، پس چون او را بقتال فرمودند، این آیت منسوخ گشت. مجاهد گفت: حجت اینجا برهانست و بینت، و آیه محکم است، و منسوخ نه، ای: ظهر الحق و وضحت الدلایل و قامت الحجج فلا نحتاج الی حجة نقیمها، اما الاسلام و اما السیف. میگوید: پس از آنکه حق روشن گشت، بدلایل و حجت ما را حاجت نیست بدیگر حجت آوردن و دلائل نمودن، اکنون از شما اسلام پذیریم یا شمشیر؟ و گفته‌اند تأویل این سخن آنست که: لا تستوی الحجة بیننا و بینکم، حجتنا بالغة و حجتکم داحضة، حجّت ما و حجت شما در دین یکسان نیست، حجت ما تمام است و روشن، رسیده بهر جای و بهر کس و حجت شما باطل و تباه، اللَّهُ یَجْمَعُ بَیْنَنا، فی القیامة للخصومة، وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ و المعاد لفصل القضاء.