اضاعه

معنی کلمه اضاعه در لغت نامه دهخدا

اضاعه. [ اِ ع َ ] ( ع مص ) ضایع کردن. ( مؤید الفضلا )( تاج المصادر بیهقی ). رجوع به اضاعة و اضاعت شود.

معنی کلمه اضاعه در فرهنگ معین

(اِ عِ ) [ ع . اضاعة ] نک اضاعت .

معنی کلمه اضاعه در فرهنگ عمید

۱. ضایع کردن، تلف کردن، تباه ساختن.
۲. ناچیز کردن.
۳. بسیار شدن ضیاع کسی، بسیار شدن آب و زمین کسی.

معنی کلمه اضاعه در فرهنگ فارسی

اضاعت: ضایع کردن، تلف کردن، تباه ساختن، ناچیزکردن ، بسیارشدن ضیاع کسی، افزون شدن ضیعت شخص، بسیارشدن آب وزمین کسی
( مصدر ) ۱ - ضایع کردن تباه ساختن تلف کردن : اضاعت اموال . ۲ - تیمار نکردن بی تیمار گذاشتن .
ضایع کردن .

معنی کلمه اضاعه در ویکی واژه

اضاعة نک اضاعت.

جملاتی از کاربرد کلمه اضاعه

حیراء ترصدنی سباعُ سغبُ رصد الخذول اضاعها قوّامها
می فرمایند که لهو و لعب بی فسق و آلات مناهی امری ممتنع است، و جمع کردن مال بی رنجاندن مردم و ظلم و بهتان و زبان در عرض دیگران دراز کردن محال. پس ناچار هر که عفت ورزد از این ها محروم باشد، و او را از زندگان نتوان شمرد، و حیات او عبث باشد و بدین آیت که افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون؟ ماخوذ بود و و خود چه کلپتره باشد که شخص را با ماه پیکری خلوتی دست دهد، و از وصال جانفزای او بهره مند نگردد و گوید که «من پاکدامنم»؛ تا به داغ حرمان مبتلا گردد، و شاید بود که او را مده العمر چنان فرصتی دست ندهد، از غصه میرد و گوید«اضاعه الفرصه غصه» آنکس را که وقت یاو را عفیف و پاکدامن و خویشتن دار گفتندی، اکنون کون خر و مندبور و دمسرد می خوانند.
قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اسم غنیّ من اطاعه اغناه و من خالفه اضاعه و اقماه، اسم عزیز من وافقه رقّاه الی الرّتبة العلیاء، و من خالفه القاه فی المحنة الکبری.