اسکندرنامه
معنی کلمه اسکندرنامه در لغت نامه دهخدا

اسکندرنامه

معنی کلمه اسکندرنامه در لغت نامه دهخدا

اسکندرنامه. [ اِ ک َ دَ م َ ] ( اِخ ) کتابی شامل سرگذشت اسکندر. آقای پورداود در فرهنگ ایران باستان آورده اند: داستان اسکندر در تاریخ و ادبیات ما معروف است. این داستان که مایه شگفت هر ایرانی است از زبان سریانی بمارسیده است. اسکندرنامه سریانی که امروزه در دست است از روی اسکندرنامه پهلوی است و اسکندرنامه پهلوی که بدبختانه از دست رفته ترجمه ای بود از اسکندرنامه یونانی که هنوز موجود است. این اسکندرنامه یونانی نظر بوضعی که امروزه دارد باید در سده سوم م. یا زمانی متأخر از آن در مصر گردآوری شده باشد . مطالب این نامه در زمان بطلمیوس که پس از مرگ اسکندر در سال 323 ق.م. در مصر سلطنت تشکیل داد و تا سال سی ام ق.م. پایا بود، سرچشمه گرفته است. این مطالب که بیشترش افسانه و داستان است در سده سوم م. بصورت کتابی درآمده و به کالیستنس نسبت داده شده و اکنون آن کتاب باسم کالیستنس دروغی خوانده میشود . کالیستنس نوه ارسطاطالیس از نویسندگان یونانی بود که در هنگام لشکرکشی اسکندر بایران همراه وی بود. دیگر از نویسندگانی که همراه وی بودند پتولمئوس ( بطلمیوس ) پسر لاگس بود، همان کسی که پس از اسکندر در مصر شهریاری برپا کرد، دیگر اریستوبولس . این نویسندگان هر یک در تاریخ اسکندر کتابی داشتند که ازدست رفته است اما پیش از آنکه از میان برود نویسندگان دیگر یونانی آنها را خوانده و مطالبی درباره اسکندر بجای گذاشته اند. از آنانست آریانوس که در سال 95 م. زاییده شده و در سال 175 درگذشته است. مأخذ عمده و معتبر انابازیس ( لشکرکشی اسکندر ) کتاب اریانوس همان تألیفات بطلمیوس و اریستوبولس بود که غالباً در طی کتابش از آنان و از کالیستنس نام میبرد . کالیستنس نیز تاریخی ازبرای اسکندر نوشته که از دست رفته است. از نوشتهای او مانندنوشتهای همگنانش فقط در آثار نویسندگان دیگر مطالبی یاد گردیده است. مثلاً پلوتارخس که در نخستین سده م. میزیسته در سخن از کیمن نویسندگانی که ملتزم رکاب اسکندر بودند بخوبی یادآور گویندگانی مانند عنصری و فرخی و عسجدی میباشند که در لشکرکشیهای محمود غزنوی بهند همراه او بودند، و غارتگریهای اسکندر در ایران کمتر از بیداد تازیان و مغولها نبوده ، کالیستنس نخواست او را بستاید و رفتارهای زشت او را خوب جلوه دهد و در تعریف و تمجید وی را بپایه یکی از نیم خدایان یونان برساند، بسا کردارهای ناهنجار اسکندر مایه ریشخند وی بوده است. از اینرو نیز اسکندر بر او خشم گرفته و بزندانش افکند تا در همانجا جان سپرد. اسکندرنامه ای که پس از گذشتن چندین سده به کالیستنس پیوسته اند کتابی است ساختگی و رمانی است که داستانهای قرون متفاوت و اقوام گوناگون در آن گرد آمده است. همین افسانه های شگفت انگیز است که در شاهنامه فردوسی و خمسه نظامی راه یافته و در آنجا این دشمن دیرین ایران بنیکی یاد گردیده است . ازمآخذ خودمان تاریخی از اسکندر بجای نمانده و نام و نشانی از او در دست نیست جز اینکه در چند کتاب پهلوی ، چه آنهایی که از روزگار ساسانیان بجای مانده و چه آنهاییکه پس از تاخت و تاز تازیان نوشته شده ، در همه جا گجستک سکندر ( اسکندر ملعون ) خوانده شده و پیک اهریمنی و آسیب دوزخی ایران یاد گردیده است : بیشک در «ختای نامک » پهلوی که اساس سیرالملوک و شاهنامه ها بوده بسیار کم از اسکندر سخن رفته بود و هرچه هم درباره او گفته شده بود ناگزیر خوب نبود و مانند همان جملاتی بوده که نمونه آنها در نوشتهای پهلوی موجود است.

معنی کلمه اسکندرنامه در فرهنگ فارسی

یا اسکندر نامه مثنویی است اثر طبع نظامی گنجه یی ( ه . م . ) وشامل حدود ۱٠۵٠٠ بیت در بحر متقارب مثمن مقصور و آن در حدود ۵۹۹ ه . ق . سروده شده وحاوی سرگذشت اسکندر ( ه . م . ) است . نظامی در سرودن این مثنوی از ماخذ مختلفی که درباره اسکندر مطالبی ( تاریخی یا داستانی ) داشته اند استفاده کرده وحتی اشتباهات آنانرا در طی منظومه خویش جای داده است: شرفنامه ( ه ٠م ٠ ) واقبال نامه ( ه . م ٠ )

معنی کلمه اسکندرنامه در دانشنامه عمومی

مثنوی اسکندرنامه اثر طبع نظامی گنجوی است. اسکندرنامه شامل دو بخش است: شرفنامه و اقبال نامه. این اثر شامل حدود ۱۰٬۵۰۰ بیت، در بحر متقارب مثمن مقصور ( یا محذوف ) است* ( هموزن شاهنامهٔ فردوسی ) که در حدود سال ۵۹۹ ه‍. ق سروده شده است. نظامی در سرودن این مثنوی از منابع مختلفی که دربارهٔ اسکندر مطالب ( تاریخی یا داستانی ) داشته اند، استفاده کرده است.
اقبال نامه یا خردنامه، ششمین نامهٔ نظامی گنجوی ( ۵۳–۶۱۴ ق ) است. نظامی اقبال نامه را به نام «عزالدین مسعود بن ارسلان» سلجوقی منظوم گردانیده است. اشعار این دفتر با نیایش پروردگار و نعت پیامبر اسلام آغاز می شود و سپس با افسانه هایی چون افسانهٔ ارشمیدس با کنیزک چینی، افسانهٔ ماریهٔ قبطیه، افسانهٔ خراسانی و فریب دادن خلیفه ادامه می یابد. از دیگر داستان ها و حکایات کتاب می توان به ذوالقرنین دانستن اسکندر، داستان او با شبان دانا و احوالش با سقراط یا گفت وگوی حکیم هند با وی و هفت حکیم دیگر اشاره کرد. بخش دیگر اشعار به ذکر گفتارهایی از اشخاص مختلف چون ارسطو، والیس، سقراط، بلیناس، هرمس، اسکندر، افلاطون و دیگران دربارهٔ آفرینش اختصاص دارد. ادعای پیامبری اسکندر و ادامهٔ جهانگردی او تا مناطقی چون هند، ده سرپرستان در عرض جنوب و سرزمین یاجوج و هم چنین وصیت نامهٔ اسکندر از دیگر مطالب کتاب محسوب می شود. در انتها نیز اشعاری در ستایش ملک عزالدین مسعود بن ارسلان آمده است.

معنی کلمه اسکندرنامه در دانشنامه آزاد فارسی

اِسکندَرنامه (۳)
کتابی دربارۀ داستان اسکندر، به فارسی و در اصل به فارسی میانه (پهلوی). منشأ همۀ روایت های موجود از قصۀ اسکندر مجموعه ای جعلی به زبان یونانی است که ظاهراً پیش از قرن ۶ق، احتمالاً براساس اسکندرنامه ای منسوب به کالیستنس (قرن۳م) گردآوری یا از روی برگردانی عربی، به فارسی ترجمه شده است. در آن اسکندر ذوالقرنین با اسکندر مقدونی یکی دانسته شده است. اصل کتاب در دست نیست. در اواخر دورۀ ساسانی این قصّه از یونانی به فارسی میانه ترجمه شد که آن هم در دست نیست. قدیم ترین اسکندرنامۀ منثورِ فارسیِ موجود در فاصلۀ قرون ۶ تا ۸م نوشته شده و به کوشش ایرج افشار به چاپ رسیده است (تهران، ۱۳۴۳ش).
اسکندرنامه (دورۀ صفوی). اِسکندَرنامِه (۲)
از مؤلفی ناشناس، داستانی عامیانه به فارسی. این اثر به احتمال زیاد در دورۀ صفویه برای نقّالی نوشته شده است. اسکندرنامه دربارۀ زندگی اسکندر و کشورگشایی های او (بخش یکم) و افسانه هایی ساختگی است (بخش دوم). مؤلف در تألیف آن اسکندرنامۀ قدیم را پیشِ رو داشته است. این اثر بارها منتشر شده است.

معنی کلمه اسکندرنامه در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] اسکندرنامه (بخش ختا). اسکندرنامه (بخش ختا) کتابی است به زبان فارسی حاوی قصه های عامیانه و در واقع بخشی است از «اسکندرنامه نقالی» است. شاید بتوان گفت که مفصل ترین و پرتنوع ترین قصه های عامیانه چند قرن اخیر اسکندرنامه نقالی است. تألیف اسکندرنامه نقالی به منوچهر خان حکیم منسوب است که دقیقاً مشخص نیست چه کسی بوده است.
کتاب مشتمل بر یادداشتی به قلم مصحح کتاب علیرضا ذکاوتی قراگزلو و متن کتاب است. کتاب مشتمل بر عناوین کلی است که مصحح بر برخی عنوان ها، عناوین فرعی نیز افزوده است که داخل کروشه ذکر شده است.
«اسکندرنامه» عبارت است از داستانهای فارسی و ترکی از منثور و منظوم که قهرمان اصلی آنها اسکندر مقدونی یا اسکندر رومی (356-323ق.م.) یا اسکندر ذوالقرنین است و کلمه «اسکندر» تمام یا جزئی از عنوان آنهاست. شماری اسکندرنامه هم وجود دارد که موضوع آنها ربطی به اسکندر رومی ندارد. بعضی از اسکندرنامه سرایان نیز ظاهراً به دلیل شهرت اسکندر به عنوان پادشاهی جهانگیر و پیروزمند یا حاکمی حکیم و فیلسوف مشرب، نام اثر خود را اسکندرنامه اختیار کرده اند تا یادآور نام اسکندر باشد.
اسکندر، پسر فیلیپ دوم پادشاه مقدونی، در بیست سالگی به جای پدر نشست. وی از چند سال پیش از رسیدن به سلطنت تا سی و دو سالگی که چشم از جهان بربست، از لحاظ سیاسی و نظامی چنان درخشید که در آن روزگار بی سابقه بود. او طی زمانی کوتاه بر گستره پهناوری از جهان متمدن عصر خود سیطره یافت. پس از مرگ وی، تنی چند از سرداران و ملازمانش به انگیزه خوشامدگویی و چاپلوسی یا به دلیل عشق و تعصبی که به این جوان ناآرام و خارق العاده داشتند، از نبردها، گفتار و رفتار و اتفاقات شگفت آور زندگی او داستانها پرداختند و مبالغه ها کردند و تاریخ زندگی وی را با افسانه درآمیختند. اسکندر اصولاً مردی نامجو، بلندپرواز، خیال پرور و خرافه پرست بود که خود را نخست نظرکرده خدایان می پنداشت و... بنابراین به نظر می رسد اسکندر خود نخستین عامل در خلق افسانه ها وگزارشهای غیرواقع درباره خویش بود.
داستان زندگی اسکندر از انگشت شمار نوشته هایی است که با اقبال اقوام گوناگون روبرو شد و هر قومی که این داستان پرماجرا را اقتباس کرد آن را با عناصر فرهنگی و اعتقادات بومی و دینی خود درآمیخت و شاخ و برگهایی بدان افزود و به عبارتی آن را آب و رنگ محلی بخشید.
[ویکی فقه] اسکندرنامه (کتاب). «اسکندرنامه (بخش ختا)» کتابی است به زبان فارسی حاوی قصه های عامیانه و در واقع بخشی است از «اسکندرنامه نقالی» است.
شاید بتوان گفت که مفصل ترین و پرتنوع ترین قصه های عامیانه چند قرن اخیر اسکندرنامه نقالی است. تالیف اسکندرنامه نقالی به منوچهر خان حکیم منسوب است که دقیقا مشخص نیست چه کسی بوده است.
ساختار کتاب
کتاب مشتمل بر یادداشتی به قلم مصحح کتاب علیرضا ذکاوتی قراگزلو و متن کتاب است. کتاب مشتمل بر عناوین کلی است که مصحح بر برخی عنوان ها، عناوین فرعی نیز افزوده است که داخل کروشه ذکر شده است.
گزارش محتوا
«اسکندرنامه» عبارت است از داستانهای فارسی و ترکی از منثور و منظوم که قهرمان اصلی آنها اسکندر مقدونی یا اسکندر رومی (۳۵۶- ۳۲۳ ق. م.) یا اسکندر ذوالقرنین است و کلمه «اسکندر» تمام یا جزئی از عنوان آنهاست. شماری اسکندرنامه هم وجود دارد که موضوع آنها ربطی به اسکندر رومی ندارد. بعضی از اسکندرنامه سرایان نیز ظاهرا به دلیل شهرت اسکندر به عنوان پادشاهی جهانگیر و پیروزمند یا حاکمی حکیم و فیلسوف مشرب، نام اثر خود را اسکندرنامه اختیار کرده اند تا یادآور نام اسکندر باشد. اسکندر، پسر فیلیپ دوم پادشاه مقدونی، در بیست سالگی به جای پدر نشست. وی از چند سال پیش از رسیدن به سلطنت تا سی و دو سالگی که چشم از جهان بربست، از لحاظ سیاسی و نظامی چنان درخشید که در آن روزگار بی سابقه بود. او طی زمانی کوتاه بر گستره پهناوری از جهان متمدن عصر خود سیطره یافت. پس از مرگ وی، تنی چند از سرداران و ملازمانش به انگیزه خوشامدگویی و چاپلوسی یا به دلیل عشق و تعصبی که به این جوان ناآرام و خارق العاده داشتند، از نبردها، گفتار و رفتار و اتفاقات شگفت آور زندگی او داستانها پرداختند و مبالغه ها کردند و تاریخ زندگی وی را با افسانه درآمیختند. اسکندر اصولا مردی نامجو، بلندپرواز، خیال پرور و خرافه پرست بود که خود را نخست نظرکرده خدایان می پنداشت و... بنابراین به نظر می رسد اسکندر خود نخستین عامل در خلق افسانه ها وگزارشهای غیرواقع درباره خویش بود. داستان زندگی اسکندر از انگشت شمار نوشته هایی است که با اقبال اقوام گوناگون روبرو شد و هر قومی که این داستان پرماجرا را اقتباس کرد آن را با عناصر فرهنگی و اعتقادات بومی و دینی خود درآمیخت و شاخ و برگهایی بدان افزود و به عبارتی آن را آب و رنگ محلی بخشید. روایت سریانی داستان اسکندر به عربی راه یافت و با قصه ذوالقرنین قرآن درآمیخت و مواد تازه فراوانی بدان افزوده شد و در بسیاری جاها رنگ و بوی اسلامی به خود گرفت. داستان اسکندر نخستین بار در اواخر قرن چهارم هجری از عربی به فارسی درآمد و به قول صاحب مجمل التواریخ و القصص، به «اخبار اسکندر» شهرت یافت. این ترجمه منثور اساس یا خمیرمایه اسکندرنامه های منثور و منظوم متعددی قرار گرفت که کتاب حاضر از آن جمله است. داستان اسکندر به مرور زمان، در میان فارسی زبانان رنگ و لعاب ایرانی بیشتری به خود گرفت، شاخ و برگهای زیادی به آن داده شد و بیش از پیش باب طبع ایرانیان گردید تا در عهد صفویان ، به کتاب مفصلی تبدیل شد. نخستین بخش این اسکندرنامه حجیم، که به اسکندرنامه هفت جلدی شهرت یافته و نثری روان و ساده دارد، تا آنجا که مربوط به تسخیر ایران و کشته شدن دارای کیانی است، کم و بیش با روایات شاهنامه فردوسی و اسکندرنامه نظامی همخوانی دارد اما داستان از آن پس یکسره راه افسانه در پیش می گیرد و به شرح عیاریها، جادوگریها، کارهای خارق عادت و معجزات عجیب و غریب در مکانهای خیالی آمیخته می شود. در این قصه مفصل، به نامهای متعددی چون مهتر نسیم عیار، شداد، صیادخان خطایی، کوه عتیق و امثال اینها برمی خوریم که ممکن نیست در اصل داستان و حتی اسکندرنامه قدیم سابقه داشته باشد. در اسکندرنامه حاضر که ناقل آن منوچهرخان حکیم معرفی شده است، اسکندر با ذوالقرنین مذکور در قرآن مجید یکی دانسته می شود. اسکندر ذوالقرنین در این کتاب پهلوانی بی بدیل و مبارزی مردافکن و جوانمردی پاک باز و پیامبری نیک آیین است که از جانب پیامبران سلف نظر کرده شده و مامور زدودن کفر از صحنه گیتی و نشر و اعتلای کلمه حق و دین اسلام است. این اثر هم از جهت اشتمال بر بخشی از اخبار اسکندر که در میان ایرانیان رایج بوده و هم به لحاظ لغات و تعبیرات و اصطلاحات عصر صفوی و امثال فراوانی که در آن به کار رفته حائز اهمیت است.
وضعیت کتاب
...

معنی کلمه اسکندرنامه در ویکی واژه

از مثنوی‌های نظامی گنجه‌ای که دربرگیرنده‌ی دو بخش شرف‌نامه و اقبال‌نامه است. در این کتاب و نسک سخن از دانش و علم و حکمت و پیغامبری اسکندر و سرانجام زندگی وی و پایان روزگار حکمایی است که با نشست و مجالست داشته‌اند.

جملاتی از کاربرد کلمه اسکندرنامه

کتابخانه کنگره آمریکا واقع در واشینگتن دی سی پس از کتابخانه بریتانیا در لندن، دومین کتابخانه بزرگ جهان از نظر تعداد منابع می‌باشد این کتابخانه که متعلق به کنگره آمریکا است، با دارا بودن ۱۳۴ میلیون نسخه احتیاج به بیش از ۸۰۰ کیلومتر قفسه جهت ذخیره‌سازی کلکسیون خود دارد. گنجینهٔ کتب فارسی این کتابخانه حاوی کتب ارزشمندی همچون نسخه‌های خطی اسکندرنامه نظامی گنجوی، سفرنامه ناصرالدین شاه قاجار، و تفسیر سیزده جلدی مثنوی مولانا جلال الدین رومی اثر سید محمد تقی جعفری می‌باشد.
کیا افراسیاب گاهی اشعاری می‌سروده‌است، اما دیوان او موجود نیست؛ البته برخی از شعرهایش به زبان طبری (مازندرانی) باقی مانده‌است. در نسخه‌ای از اشعار نظامی گنجوی که در پاریس نگهداری می‌شود، بین مخزن‌الاسرار و خسرو و شیرین تعدادی از اشعار خیام نهفته شده‌است و هم‌چنین در بین اسکندرنامه چندین دو بیتی به زبان طبری و با خطی الحاقی آمده‌است که نسبتاً قدیمی است. گویا وزن این رباعیات، وزن ویژه ملی ایرانیان – و لااقل طبری‌ها – است و از بحرهای خلیل بن احمد خارج است.
آب زندگانی یا آب حیات، چشمه‌ای است که در روایات و متون دینی آمده است و گفته می‌شود هر کس از آن بنوشد جوانی خود را بازمی‌یابد و پیر نمی‌شود. داستان‌های مربوط به آب زندگانی هزاران سال است در نقاط گوناگون جهان بازگو شده و در گیلگمش، نوشته‌های هرودوت (پنج سده پیش از میلاد) و اسکندرنامه و داستان‌های جنگ‌های صلیبی نیز دیده می‌شود. در داستان‌ها به آن آب زندگی، آب جاودانگی، آب جوانی، و آب بقا هم گفته‌اند. بر طبق افسانه‌ها چشمهٔ آب حیات بین رودهای دجله و فرات در سرزمین ظلمت قرار دارد
چهار کتاب داستان به نثر از ابوطاهر طرسوسی در دست است: داراب‌نامه، اسکندرنامه، قهرمان‌نامه، قران حبشی. از این چهار کتاب داراب‌نامه و قِران حبشی و قهرمان‌نامه چاپ شده است .
در گرگان، طبرستان، دیلم، آذربایجان، شروان، اران و… نیز روس‌ها بازرگانی و حملات را در کنار هم انجام می‌دادند و یورش‌هایی همراه با غارت و برده‌گیری داشتند که شرح آن در مقاله آمد. این یورش‌ها بر ذهنیت مردم بسیار تأثیرگذار بود به‌طوری‌که نورا چادویک می‌نویسد اسکندرنامه نظامی گنجوی، که در نزدیک بردعه می‌زیست، بشدت متأثر از خاطرات مردم از حملات روس‌ها به این ناحیه است.