استمهال. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) مهلت خواستن.( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ). زمان خواستن. درنگی خواستن. طلب مهلت کردن. زمان طلبیدن. استنظار. - استمهال کردن ؛ مهلت خواستن. زمان طلبیدن. مدت خواستن. || انتظار کشیدن. ( مؤید الفضلاء ).
معنی کلمه استمهال در فرهنگ معین
(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) مهلت خواستن .
معنی کلمه استمهال در فرهنگ عمید
مهلت خواستن، طلب مهلت کردن، زمان خواستن.
معنی کلمه استمهال در فرهنگ فارسی
مهلت خواستن، طلب مهلت کردن، زمان خواستن ( مصدر ) درنگ جستن زمان خواستن مهلت خواستن .
معنی کلمه استمهال در ویکی واژه
مهلت خواستن.
جملاتی از کاربرد کلمه استمهال
امکان دارد و در عقل جایز که عقاب با همه درشتخویی و خیرهرویی چون ضعفِ ما بیند و قدرتِ خویش و تذلّلِ ما نگرد و تعزّزِ خویش، بخفضِ جناحِ کرم پیش آید و قوادم و خوافیِ رحمت بر ما گستراند و سوءِ اخلاق به حسنِ معاملت مبدّل کند، ع، لِکُلِّ کَرِیمٍ عَادَهٌٔ یَستَعِیدُهَا . ایرا گفت: میترسم که از آنجا که خوی شتابکاری و جان شکاریِ عقاب است، چون ترا بیند، زمانِ امان خواستن ندهد و مجالِ استمهال بر تو چنان تنگ گرداند که تا درنگری خود را در چاهِ ندامت بسته و اوصالِ سلامت به چنگال او از هم گسسته بینی، چنانک آن راسو را با زاغ افتاد. آزادچهره گفت : چون بود آن داستان ؟