استقاء

معنی کلمه استقاء در لغت نامه دهخدا

استقاء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) آب برکشیدن. ( زوزنی ). آب کشیدن. آب در مشک کشیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). برکشیدن آب از چاه. || آب خواستن. || سقاء خواستن. || فربه شدن شتران. ( منتهی الارب ). || نوشاندن آب و شراب و مثل آن. ( غیاث ) :
لاجرم آماس گیرد دست و پا
تشنگی را نشکند آن استقا.مولوی.

معنی کلمه استقاء در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - آب از چاه برکشیدن ، آب کشیدن . ۲ - آب خواستن ، طلب آب . ۳ - نوشاندن آب و شراب .

معنی کلمه استقاء در ویکی واژه

آب از چاه برکشیدن، آب کشیدن.
آب خواستن، طلب آب.
نوشاندن آب و شراب.

جملاتی از کاربرد کلمه استقاء

وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً جعفر بن محمد (ع) میگوید در حقائق این آیت که: از چشمه معرفت دوازده جوی روان کرده، هر یکی شرب فرقتی ساخته، و استقاء دولت دین هر یکی را از آن منهل پدید کرده، همانست که جای دیگر بر وجه اجمال برمز و اشارت گفت: وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً ای:جعلنا لهم سقیا علی الدوام. دوازده نهراند: اول آن آشنایی و آخر دوستی، و ده میان این و آن: یکی صدق اعتقاد، دیگر اخلاص در اعمال، سدیگر رضا دادن بحکم، چهارم عین الیقین، پنجم سرور وجد، ششم برق کشف، هفتم حیرت شهود، هشتم استهلاک شواهد، نهم مطالعه جمع، دهم حقیقت افراد. بنده چون ذوق این شربتها بجان وی رسد، و حلاوت آن بیابد، و جذبه الهی در آن پیوندد، خود عین الحیاة گردد، و هر که از دست وی شربتی خورد مقبل ابد شود.
و قیل. التّسنیم عین یجری ماؤها فی الهواء متسنّما فینصبّ فی اوانی اهل الجنّة علی مقدار ملئها فاذا امتلأت امسک الماء حتّی لا یقع منه قطرة علی الارض فلا یحتاجون الی الاستقاء و اصل الکلمة من علوّ المکان و المکانة، فیقال للشّی‌ء المرتفع سنام و للرّجل الشّریف سنام. و فی بعض الرّوایات عن ابن عباس قال: هذا ممّا قال اللَّه عزّ و جلّ: فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ. و قال الجریری و الواسطی: یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ صرفا علی بساط القرب فی مجلس الانس و ریاض القدس بکأس الرّضا علی مشاهدة الحقّ سبحانه و تعالی.
آن گه خبر داد که استقاء منهل ایشان از کدام مشرب است؟ فقال تعالی: وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ...
مفسران گفتند این آیت در شأن بو بکر صدیق فرو آمد، شرب لبنا فقیل له انه من غیر حل فاستقاء. و قال قتاده ان المؤمنین خافوا ذلک المقام فعملوا اللَّه و قاموا باللیل و النهار.
و الا ریب لهو العاقل الّذی یقوم لحوائجه، و انّما قال اخری لانّ المآرب جماعة و اصلها اخر، فاجراها علی الوحدة کالحسنی لانّ آیات السورة علی الیاء. گفته‌اند که موسی بقدر سؤال جواب داد، چون خطاب آمد که: «وَ ما تِلْکَ بِیَمِینِکَ یا مُوسی‌» موسی جواب داد که عصا، دیگر بار خطاب آمد که: لمن هی، این عصا آن کیست؟ موسی گفت: «عَصایَ» عصای من. خطاب آمد. و ما تصنع‌ بها. چکنی باین عصا؟ موسی گفت: «أَتَوَکَّؤُا عَلَیْها» و آن منافع بر شمرد، و گفته‌اند خطاب هم آن بود که: «ما تِلْکَ بِیَمِینِکَ» امّا موسی در جواب بیفزود که میخواست تا منافع آن بر شمرد و شکر نعمت حق بگزارد. روی عن ابن عباس قال: کان موسی (ع) یحمل علی عصاه زاده و سقاه و تماشیه و تحدّثه و کان یضرب بها الارض فیخرج ما یأکل یومه و یرکزها فیخرج الماء، فاذا رفعها ذهب الماء و اذا ظهر له عدوّ حاربت و ناضلت عنه. و اذا اراد الاستقاء من البئر ادلاها فکانت علی طول البئر، و صارت شعبتاها کالدّلو حتّی یستقی، و کان یظهر علی شعبتیها کالشمع باللّیل یضی‌ء له و یهتدی به، و اذا اشتهی ثمرة من الثمار، رکرها فتغصّنت غصن تلک الشجرة و اورقت ورقها و اثمرت ثمرها، گفته‌اند این همه منافع که ابن عباس بر شمرده است پس از سؤال «وَ ما تِلْکَ بِیَمِینِکَ» در عصا پیدا شد زیرا که آن همه معجزه است و موسی را پیش از آن شب معجزه نبود.