استشاره

معنی کلمه استشاره در لغت نامه دهخدا

استشاره. [ اِ ت ِ رَ ] ( ع مص ) استشارت. مشورت خواستن. مشاورت خواستن از کسی. ( منتهی الارب ). مشاورت کردن خواستن. ( زوزنی ): اول استشاره پس استخاره. || انگبین چیدن. ( منتهی الارب ). || بوئیدن گشن ، ماده را تا بداند باردار است یا نه. || پوشیدن لباس فاخر را. ( منتهی الارب ). || هویدا شدن کاری. || فربه شدن اشتر. ( تاج المصادر بیهقی ). فربه شدن شتر. ( منتهی الارب ).
- استشاره کردن ؛ طلب مشورت کردن. شور کردن. دستوری خواستن از. مشورت کردن خواستن از. مشورت کردن. ( غیاث ). صلاح پرسی. ( غیاث ).

معنی کلمه استشاره در فرهنگ معین

(اِ تِ رِ ) [ ع . استشارة ] ۱ - (مص م . ) نظر دیگری را خواستن ، مشورت کردن . ۲ - (اِمص . ) رایزنی ، مشورت . ج . استشارات .

معنی کلمه استشاره در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بنگالش خواستن رای زدن مشورت خواستن مشورت کردن شورکردن. ۲ - ( اسم ) رایزنی صلاح پرسی . جمع : استشارات .

معنی کلمه استشاره در ویکی واژه

نظر دیگری را خواستن، مشورت کردن.
رایزنی، مشورت.
استشارات.

جملاتی از کاربرد کلمه استشاره

به صلح درکنارم آ، ز دشمنی کناره کن دلت ره ار نمی‌دهد ز دوست استشاره کن
درین قمارکه یاران زدند بر سر جان سفاهت است که با عقل استشاره کنید
شود هر چیز نزد عقل دشوار نماید در بر او استشاره
اما میرزا فتاح نوکر کارآمدی است؛ بیکار بودن او معنی ندارد. اینجا برای ما چند نفر امثال او و امامعلی سلطان و حاتم خان که عامل و رعیت دار و کسب و زراعت کرده؛ نفع و ضرر رعیتی و حاکمی را خوب فهمیده باشند، ضرور داریم. حالا که حاجی امامعلی در کار است و حاتم خان عذر لنگ دارد، میرزا فتاح را بی استخاره و استشاره روانه حضور کن، اما نه چنانکه بعد از چند سال عاملی کل شقاقی روز اول ورود رفعه تقاضای او برسد و روز دویم دواب در بهای علوفه و ملبوس در ازای ماکول و فوطه و قطیفه را بپول حمام برندارند؛ روز سیم عریان و جوعان. رضیت منالغنیمه بالایاب بگوید، خراسانی است که همه دیده اند. مشهد مقدس رضوی سلام الله علی راقدها یضرب الیه اکبادالابال، هر که میآید اگر چیزی دارد که بدهد چه بهتر و اگر خواهد آن بگیرد چنان برمی گردد که سلیمان پاشای دنبلی دو سه نفر دنبلی دو سه نفر دنبال انداخته باین هوس اورده بود، آخر بهزار ماجرا طوری کردیم تا طهران برسند و عجب تر از فرزند خودمان بهرام میرزا نمی شود ه خفافا و ثقالا نفرت کرد و بخفی حنین رجعت تا سایر آیندگان دستورالعمل گیرند.
اگر دولت رامش و نوبت آرامش دادستی به استخاره دوالی بر نقاره زنیم بی استشاره عقل رواست، مصرع: بدست باش که کاری به جای خویشتن است.
پیران صاف طینت رای صواب دارند صائب مگرد غافل از استشاره صبح