استحلاء

معنی کلمه استحلاء در لغت نامه دهخدا

استحلاء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) شیرین شمردن چیزی را. شیرین آمدن. ( تاج المصادر بیهقی ). شیرین آمدن به ذائقه. || شیرینی خواستن.

معنی کلمه استحلاء در فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . )۱ - شیرین شمردن . ۲ - شیرین داشتن .

معنی کلمه استحلاء در ویکی واژه

شیرین شمردن.
شیرین داشتن.

جملاتی از کاربرد کلمه استحلاء

شیخ الاسلام گفت: که این باکو گفت که عبداللّه سیاری گفت که محمد بن عبداللّه سیاری گفت که محمد بن عبداللّه الجوسقی گفت که: استحلاء الطاعات بلیة و التلذذ بها علة والفرح بها قلة و فی ترک الطاعات خروج عن الملة.